چند فرضیه دربارهٔ خاستگاه آریایی ها و هندواروپاییان در میان است که می توان به فرضیه آناتولی، فرضیه ارمنستان، فرضیه کورگان، فرضیه ایران، فرضیه هند ( با نامگذاری آریاییان بومی یا خاستگاه هندی ) ، فرضیه اروپا ( با نامگذاری پیوستگی پارینه سنگی ) و آنها را فهرست کرد. به ترتیب تاریخی، در این میان فرضیه کورگان کهنه تر است و ماریا گیمبوتاس آن را بر پایه یافته های باستانشناسی سکا پیرامون خمیدگی ولگا در سامارا و نیز سروگلازووا در زمینهای پست غرب دریای کاسپین، پیش نهاده است. ( ۱۹۵۶ میلادی ) از دیدگاه زمانی پژوهش و مستندسازی بیشتر و رده بندی گسترده تری برای آن انجام پذیرفته است. فرضیه ایران را فریدون جنیدی در ۱۳۵۸ ( برابر با ۱۹۸۰ میلادی ) با کتاب زندگی و مهاجرت آریایی ها بر پایه گفتارهای ایرانی به میان آورد. کسانی همچون جهانشاه درخشانی و رضا مرادی غیاث آبادی ودکتر آشرفیان بناب نیز از نظریه پردازان همین نگره اند و خاستگاه همه تیره هایی را که امروزه هندواروپایی می گویند ایران می دانند. فرضیه ارمنستان از سوی دو زبانشناس شوروی سابق گامکرلیدزه و ایوانف در سال ۱۹۸۵ میلادی بدنبال یافته های چشمگیر باستان شناختی هیتی ها که نخستین کتیبه کهن آریایی ها که تا آن زمان یافته شده بود را دربرمی گرفت و باستانشناسی قفقاز شناسانده گشت. فرضیه آناتولی را کالین رنفرو در ۱۹۸۷ میلادی پس از بررسی زبانشناختی یافته های باستان شناختی هیتی ها در آناتولی پیش کشید. در ۱۹۹۳ دیوید فرالی فرضیه هند ( بومیان آریایی ) را پیش نهاد. این نگره بر پایه تمدن دره سند ( بیشتر در پاکستان امروزی و بخش اندکی از شمال غربی هند ) و یافته آن به نام هاراپا گسترش یافته است و هوادارانی دارد. فرضیه اروپا واپسین و تازه ترین فرضیه در این باره است که به وارون همه فرضیه های دیگر، اروپا را خاستگاه این زبان و نژاد وابسته به آن می داند.
... [مشاهده متن کامل]
گرچه هیچ کدام از این فرضیه ها نتوانسته اند پذیرش همه دانشگاهیان را بدست آورند، چرا که این جستار با سیاست پیوند خورده و هر یک از نژادهای این خانواده زبانی می خواهد خود را وارث خاستگاه آغازین بداند.
فرضیه مهاجرت و کوچ اقوام آریایی که گاهی به آن ها هندو ایرانی نیز گفته می شود مربوط به داستان مهاجرت اقوام آریایی یا اقوام سفیدپوست در دوره ماقبل تاریخ از مناطقی در شمال شرق اروپا و شمال غرب دریای کاسپین به داخل فلات ایران و غرب و جنوب دامنه رشته کوه های هیمالیا و کشمیر و فلات حوزه تمدن رود سند ( پاکستان ) است. با توجه به بهره برداری سیاسی و ایدئولوژیکی نازی ها از قوم یا نژاد آریایی امروزه بیشتر از واژه قفقازی بجای نژاد آریایی استفاده می شود. یکی از نمادهای مهم آریایی سواستیکا یا صلیب شکسته است که از آن به عنوان نماد و سمبل گردونه مهر که در برگیرنده خورشید در جایگاه برترین ایزد دین کهن آریایی، آیین پیشازرتشتی مهرپرستی به کار می بردند.
... [مشاهده متن کامل]
گرچه هیچ کدام از این فرضیه ها نتوانسته اند پذیرش همه دانشگاهیان را بدست آورند، چرا که این جستار با سیاست پیوند خورده و هر یک از نژادهای این خانواده زبانی می خواهد خود را وارث خاستگاه آغازین بداند.
فرضیه مهاجرت و کوچ اقوام آریایی که گاهی به آن ها هندو ایرانی نیز گفته می شود مربوط به داستان مهاجرت اقوام آریایی یا اقوام سفیدپوست در دوره ماقبل تاریخ از مناطقی در شمال شرق اروپا و شمال غرب دریای کاسپین به داخل فلات ایران و غرب و جنوب دامنه رشته کوه های هیمالیا و کشمیر و فلات حوزه تمدن رود سند ( پاکستان ) است. با توجه به بهره برداری سیاسی و ایدئولوژیکی نازی ها از قوم یا نژاد آریایی امروزه بیشتر از واژه قفقازی بجای نژاد آریایی استفاده می شود. یکی از نمادهای مهم آریایی سواستیکا یا صلیب شکسته است که از آن به عنوان نماد و سمبل گردونه مهر که در برگیرنده خورشید در جایگاه برترین ایزد دین کهن آریایی، آیین پیشازرتشتی مهرپرستی به کار می بردند.