مهات
لغت نامه دهخدا
مهاة. [ م َ ] ( ع اِ ) آفتاب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ). || بلور. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). پاره ای از بلور. ( ناظم الاطباء ). || گاو وحشی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ماده گاو وحشی. ( مهذب الاسماء ). || گوزن ماده. ( دهار ). گوزن. ( مهذب الاسماء ). ج ، مَها، مَهَوات ، مَهَیات. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به ابوعدس شود.
مهاة. [ م ُ ] ( ع اِ ) آب گشن در رحم ماده شتر. ج ، مهی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید