مهابط

لغت نامه دهخدا

مهابط. [ م َ ب ِ ]( ع اِ ) ج ِ مَهْبَط و مَهْبِط. ( ناظم الاطباء ). فرودآمدن گاه ها : مهابط و مصاعد آن از خوف صیادان بی رحم منزه. ( سندبادنامه ص 120 ). همه را در مخابط ضلالت و مهابط جهالت دید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 262 ).

فرهنگ فارسی

جمع مهبط
( اسم ) جمع مهبط

فرهنگ عمید

= مهبط

پیشنهاد کاربران

بپرس