مه گرفتن. [ م َه ْگ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) ماه گرفتن. خسوف : کنون نگاه کنم سوی مه که مه بگرفت چو مه گرفت بدو بیشتر کنند نگاه.فرخی.رجوع به ماه گرفتن و خسوف شود.