دیکشنری
مترجم
بپرس
مه رخسار
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
مه رخسار. [ م َه ْ رُ ] ( ص مرکب )ماه روی. مه رخ. ماه رخ. مجازاً، زیبا. خوشگل. جمیل.
فرهنگ فارسی
ماهروی مه رخ ماهرخ مجازا زیبا خوشگل جمیل .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها