فرهنگ اسم ها
معنی: سفید رو، پاکدامن، نام دختر افراسیاب که عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر افراسیاب، که عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد و با کمک رستم همراه بیژن به ایران گریخت، داستان او با بیژن یکی از پر آوازه ترین و دلکش ترین داستانهای شاهنامه می باشد، ( در اعلام ) نام دختر افراسیاب که داستان او با بیژن یکی از پر آوازه ترین و دلکش ترین داستانهای شاهنامه می باشد، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر افراسیاب و همسر بیژن از پهلوانان ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم دختر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
منیژه کجا دخت افراسیاب
درخشان کند باغ چون آفتاب.
فردوسی.
منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب.
فردوسی.
ثریا چون منیژه بر سر چاه دو چشم من بر او چون چشم بیژن.
منوچهری.
خروش رعد پس از نور برق پنداری همی ز عشق منیژه فغان کندبیژن.
لامعی گرگانی.
چون روی منیژه شد گل سوری سوسن به مثل چو خنجر بیژن.
ناصرخسرو.
زیبد منیژه خادمه بانوان چنانک افراسیاب نیزه کش اخستان اوست.
خاقانی.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) نامی است از نامهای زنان . ۲ - ( اسم ) . یا منیژه خانم ( منیجه خانم ) . ۱ - خود خواه متکبر : [ شپشش منیژه خانم است . ] ۲ - شپش.
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
در شاهنامۀ فردوسی ، دختر اَفراسیاب. داستان عشق او و بیژن از دلکش ترین عاشقانه های روایی ایران باستان است: بیژن، به فرمان کِیخسرو، در راه جنگ با گرازها بود که به فریب گرگین، که او را همراهی می کرد، از دشتی سر درآورد که سراپردۀ منیژه در آن قرار داشت . این دو به یکدیگر دل باختند و بیژن به خیمۀ منیژه درآمد. پس از سه روز، همین که بیژن آهنگ بازگشت کرد، منیژه او را بی هوش کرد و با خود به کاخ اَفراسیاب برد. در آن جا، چند روز بعد، با فاش شدن راز، گَرسیوَز، بیژن را به بند کشید. افراسیاب به سبب پادرمیانی پیران او را نکشت ، اما در چاهی زندانی کرد. سپس سنگ اَکوان دیو را بر درِ چاه نهادند. کِیخُسرو، در جام جهان بین خود، بیژن را در ته چاهی دید و رستم را مأمور رهایی او کرد. رستم برای نجات بیژن با لباس بازرگانان به توران رفت ، منیژه او را در رهاسازی بیژن یاری داد. منیژه پس از رهایی بیژن همراه او و دلاوران ایرانی به ایران آمد.
wikijoo: منیژه
پیشنهاد کاربران
منیژه /مَنیٓژه/ دختر افراسیاب، از شخصیت های اساطیری در شاهنامه است. نام منیژه در داستان بیژن و منیژه آمده است.
هنگام بازگشت، گرگین میلاد برای اینکه امتناع او نزد شاه فاش نشود بیژن را به نزدیکی اردوی تفریحی دختران تورانی می برد. در این اردو منیژه دختر افراسیاب که در شاهنامه زیبایی اش توصیف شده همراه ندیمه هایش در دامان طبیعت اردو زده بود. بیژن محو زیبایی منیژه می شود و پشت درخت تناوری ایستاده و منیژه را تماشا می کند. منیژه از طریق ندیمه اش متوجه حضور بیژن می شود و حاجبی را نزد او می فرستد به این گمان که او سیاوش است که دوباره زنده شده. بیژن خود را پهلوانی ایرانی معرفی می کند و به سفارش منیژه وارد چادر او می شود. پس از سه روز که در چادر او بود منیژه تصمیم می گیرد او را مخفیانه به کاخ پدرش افراسیاب ببرد. بیژن قبول نمی کند و سعی می کند خود را نجات دهد و به ایران زمین بازگردد. منیژه با کمک همراهانش بیژن را با دارو خواب کرده و لای البسه پیچیده و به درون کاخ می برد.
... [مشاهده متن کامل]
منیژه که سرگردان با سر و پای برهنه به دنبال غذا برای بیژن بود به گروه رستم می رسد. از زبانشان می فهمد که ایرانی هستند و برایشان داستان را شرح می دهد و از گیو و رستم و کیخسرو می پرسد. رستم که مظنون شده، واقعیت را فاش نمی کند، اما به منیژه که ناامید در حال برگشتن بود یک مرغ بریان می دهد و به او می گوید آن را برای محبوبش ببرد. در همین حین رستم انگشتر معروف خود را درون شکم مرغ می گذارد تا اگر واقعیت داشته باشد بیژن منیژه را باز نزد او بفرستد. بیژن در حال خوردن مرغ انگشتری را می یابد و منیژه را آگاه می کند. منیژه به نزد رستم می آید و گفته بیژن را برایش شرح می دهد که آیا تو صاحب رخش هستی؟ رستم که از حقیقت اطمینان یافته بود به منیژه خاطرنشان می کند که نیمه شب بر سر چاه آتش برافروزد و رستم به دنبال آتش بدانجا می آید.
همچنین در داستان بیژن و منیژه آمده است:
بر اساس گفته های اهالی روستایی به نام منیژه آباد مژن آباد محل دفن منیژه در این روستا است و همچین یک مناره که قدمت آن به ۲۰۰۰ سال می رسد را به این شخصیت افسانه ای منتسب می کنند.
هنگام بازگشت، گرگین میلاد برای اینکه امتناع او نزد شاه فاش نشود بیژن را به نزدیکی اردوی تفریحی دختران تورانی می برد. در این اردو منیژه دختر افراسیاب که در شاهنامه زیبایی اش توصیف شده همراه ندیمه هایش در دامان طبیعت اردو زده بود. بیژن محو زیبایی منیژه می شود و پشت درخت تناوری ایستاده و منیژه را تماشا می کند. منیژه از طریق ندیمه اش متوجه حضور بیژن می شود و حاجبی را نزد او می فرستد به این گمان که او سیاوش است که دوباره زنده شده. بیژن خود را پهلوانی ایرانی معرفی می کند و به سفارش منیژه وارد چادر او می شود. پس از سه روز که در چادر او بود منیژه تصمیم می گیرد او را مخفیانه به کاخ پدرش افراسیاب ببرد. بیژن قبول نمی کند و سعی می کند خود را نجات دهد و به ایران زمین بازگردد. منیژه با کمک همراهانش بیژن را با دارو خواب کرده و لای البسه پیچیده و به درون کاخ می برد.
... [مشاهده متن کامل]
منیژه که سرگردان با سر و پای برهنه به دنبال غذا برای بیژن بود به گروه رستم می رسد. از زبانشان می فهمد که ایرانی هستند و برایشان داستان را شرح می دهد و از گیو و رستم و کیخسرو می پرسد. رستم که مظنون شده، واقعیت را فاش نمی کند، اما به منیژه که ناامید در حال برگشتن بود یک مرغ بریان می دهد و به او می گوید آن را برای محبوبش ببرد. در همین حین رستم انگشتر معروف خود را درون شکم مرغ می گذارد تا اگر واقعیت داشته باشد بیژن منیژه را باز نزد او بفرستد. بیژن در حال خوردن مرغ انگشتری را می یابد و منیژه را آگاه می کند. منیژه به نزد رستم می آید و گفته بیژن را برایش شرح می دهد که آیا تو صاحب رخش هستی؟ رستم که از حقیقت اطمینان یافته بود به منیژه خاطرنشان می کند که نیمه شب بر سر چاه آتش برافروزد و رستم به دنبال آتش بدانجا می آید.
همچنین در داستان بیژن و منیژه آمده است:
بر اساس گفته های اهالی روستایی به نام منیژه آباد مژن آباد محل دفن منیژه در این روستا است و همچین یک مناره که قدمت آن به ۲۰۰۰ سال می رسد را به این شخصیت افسانه ای منتسب می کنند.
بسیار زیبا گفت استاد فردوسی بزرگ یکی از ارج های بانوان را:
منیژه منم دخت افراسیاپ
برهنه ندیده تنم آفتاپ
منیژه منم دخت افراسیاپ
برهنه ندیده تنم آفتاپ
مانگ ایژ، مون ایژ، مُن یژ، منیژه همه همخانواده و دارای یک معنی هستند
مانگ به معنی ماه آسمانی
ایژ به معنی الهه و ایزد
منیژه به معنی الهه ماهاست.
مانگ به معنی ماه آسمانی
ایژ به معنی الهه و ایزد
منیژه به معنی الهه ماهاست.
منی ژه
من به معنای منش
ژه بمعنای ویژه و خاص
فردی که منش خاص و ویژه ایی دارد
من به معنای منش
ژه بمعنای ویژه و خاص
فردی که منش خاص و ویژه ایی دارد
اسم منم منیژه اس اصلا اصلا اسممو دوست ندارم نمی دونم چرا مامانم این اسمو رو من گذاشت رو اون یکی خواهرام میذاشت کاش یه اسم دیگه داشتم
منم منیژه هستم و خیلی اسم دوست دارم
من هم منیژه هستم ولی دوست داشتم اسم اهل بیت علیه السلام مثل زینب داشتم که یک الگوی واقعی است نه یک افسانه .
ولله منیژه ما توفامیل اسمش ملک را. . به هرکی خواسته داده چیزش را
منم منیژه هستم یعنی پاکدامن اتشین ماه موجود
خیلی اسم خوبیه پاکدامن و بی نهایت
منیژه یعنی بی ریا وبی آلایش عاشق پیشه بابا م این اسم برمن نهاد و همیشه این شعر و برام میخوندم منیژه منم دخت افراسیاب برهنه نبیند تنم آفتاب
پاکدامن . منم منیژه هستم . خوشحالم که اسم اصیل با معنا وتاریخی دارم .
پاکدامن - سفیدروی
در شاهنامۀ فردوسی، دختر اَفراسیاب. داستان عشق او و بیژن از دلکش ترین عاشقانه های روایی ایران باستان است: بیژن، به فرمان کِیخسرو، در راه جنگ با گرازها بود که به فریب گرگین، که او را همراهی می کرد، از دشتی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
سر درآورد که سراپردۀ منیژه در آن قرار داشت . این دو به یکدیگر دل باختند و بیژن به خیمۀ منیژه درآمد. پس از سه روز، همین که بیژن آهنگ بازگشت کرد، منیژه او را بی هوش کرد و با خود به کاخ اَفراسیاب برد. در آن جا، چند روز بعد، با فاش شدن راز، گَرسیوَز، بیژن را به بند کشید. افراسیاب به سبب پادرمیانی پیران او را نکشت، اما در چاهی زندانی کرد. سپس سنگ اَکوان دیو را بر درِ چاه نهادند. کِیخُسرو، در جام جهان بین خود، بیژن را در ته چاهی دید و رستم را مأمور رهایی او کرد. رستم برای نجات بیژن با لباس بازرگانان به توران رفت، منیژه او را در رهاسازی بیژن یاری داد. منیژه پس از رهایی بیژن همراه او و دلاوران ایرانی به ایران آمد.
منیژه
نام دختر افراسیاب است که بیژن پسر گیو بر او عاشق شد و منیژه او را بخانه خود برد و افراسیاب با خبر گشته منیژه را از شهر اخراج کرد و بیژن را گرفته در سیاه چالی انداخت تا اینکه رستم رفته او را از چاه بیرون آورد . خود خواه متکبر .
نام دختر افراسیاب است که بیژن پسر گیو بر او عاشق شد و منیژه او را بخانه خود برد و افراسیاب با خبر گشته منیژه را از شهر اخراج کرد و بیژن را گرفته در سیاه چالی انداخت تا اینکه رستم رفته او را از چاه بیرون آورد . خود خواه متکبر .
منم منیژه هستم ولی اسمم رو دوس ندارم میخام عوض کنم
منم منیژه هستم خیلی اسممو دوست دارم ما چهار خواهر برادر هستیم پدرم هممون رو اسم ایرانی گذاشت برادرانم بیژن و داریوش وخواهرم ماندانا ،
منیژه، پاکدامن ، سفبدروی، عاشق، دل نازک، پاک ، مقدس
منیژه، پاکدامن ، سفبدروی، عاشق، دل نازک، پاک ، مقدس
حساس، دلنازک، مهربان، وفادار، سفید اخلاق و عاشق پیشه
پدر نام مرا به خاطر علاقه به داستان بیژن و منیژه، منیژه گذاشت. خیلی اسممو دوست دارم و خودم هم برای دوتا بچه ام اسمهای زیبای ایرانی گذاشتم.
زنده باد ایران
زنده باد ایران
سلام
منیژه تغییر شکل یافته ی کلمه ترکی منکشه به معنای گل بنفشه است
منیژه=منکشه=گل بنفشه
منیژه: دختر زیبا روی بهشتی و گل بنفشه
با افتخار منم منیژه ام
منیژه تغییر شکل یافته ی کلمه ترکی منکشه به معنای گل بنفشه است
منیژه=منکشه=گل بنفشه
منیژه: دختر زیبا روی بهشتی و گل بنفشه
با افتخار منم منیژه ام
منیژه پاکدامن ، رو سفید ، بدور از گناه و ناپاکی، نجیب
منم منیژه هستم
اسمم همیشه تک هستش. تو مدرسه اسمم تک بود
خیلی اسمم را دوست دارم
منم منیژه هستم
اسمم همیشه تک هستش. تو مدرسه اسمم تک بود
خیلی اسمم را دوست دارم
پاک و سفید روی
منیژه ها جمع شین
منیژه ها جمع شین
منیژه یعنی پاک و مقدس
فکر میکنم من کوچک ترین منیژه ام
اگه بچه های امروزی این اسمو دارن بگن. . .
فکر میکنم من کوچک ترین منیژه ام
اگه بچه های امروزی این اسمو دارن بگن. . .
منیژه یعنی پاک و منزه ،
منیژه اسم فارسی هم معنی سبحان
اسم من هم منیژه است و خیلی این اسم رو دوست دارم
درود بر همه ی منیژه ها
منیژه اسم فارسی هم معنی سبحان
اسم من هم منیژه است و خیلی این اسم رو دوست دارم
درود بر همه ی منیژه ها
واقعا وفادارو پاکدامن
نام مرا پدر بزرگم از شاهنامه گذاشت
پاکدامن سفید روی
پاکدامن سفید روی
پاکدامن منزه سفیده رو وفادار خوشبو درخشان زیبا
پاکدامن، منزه، سفیده رو، دورازگناه و ناپاکی
سفید روی، پاکدامن، وفادار
خانم مذهبی هی توگوش بچه گفته اسمت بد بذار زهرا من پدرش اسمش گذاشتم توشناسنامه منیژه خوشم هم میاد
رونیکا : خوش رو، خوش صحبت ، دختر خوش یوم
اسم منو پدربزرگم گذاشت و چون عاشق اسمهای. ایرانی بود
زیبا درخشان
خوشبو درخشان
پاکدامن، سفیدروی
پاکدامن نجیب
پاکدامن. مهربان. نازک دل
زیباروی و پاکدامن
پاکدامن و نجیب و مهربان و وفادار چون اسم مادرم منیژه ست
پاکدامن وسفید رو و نجیب
پاکدامن و خوش اخلاق
مرسی بابت نظرات. . . همان دخترپاک وسفیدرومهربانوناز. . . . . پاکدامن وساده. . . . بامحبترین موجود
مهربان دل نازک و پاکدامن
یعنی زیبا رو و پاک دامن و وفادار
پاکدامن
یعنی سفیدروی وپاکدامن
مهربان و دل نازک و پاکدامن
یعنی سفید روی و روشن و پاک
منیژه یعنی پاکدامن یعنی پر از مهر و محبت یعنی وفادار
یعنی چون در شعر زده برهنه تنش را ندیده افتاب به معنی نجابت و پاکدامنی
منیژه یعنی پاکدامن
یک اسم هندی به نام منیشا وجود داره به اسم روشنفکر. . . یک همچین اسم مشابهی هم در آلمانی وجود داره به اسم منیکا . . . فکر کردم شاید همه ی اینا از یه ریشه باشند.
اراسته
به نظر من منیژه یعنی پاکدامن
منیژه پاکیزه منزه بری از ناپاکی
همان کلمه manager انگلیسی است به معنای مدیر یا کارگردان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٦)