منگوله دار

فرهنگستان زبان و ادب

{comose} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی کرک پوشی با کرک های رأسی دسته ای
{floccus} [علوم جَوّ] گونه ای ابر که در آن هر واحد ابر دارای دستۀ کوچک مومانندی با نمای کومه ای است که قسمت تحتانی آن کم وبیش پاره پاره و اغلب همراه با ابر فرعی میلابی است؛ این اصطلاح غالباً همراه با ابرهای پرسا و پرساکومه ای و فرازکومه ای می آید

دانشنامه عمومی

منگوله دار گونه ای که در آن هر واحد ابر دارای دسته کوچک مومانندی با نمای کومه ای است که قسمت تحتانی آن کم وبیش پاره پاره و اغلب همراه با ابر فرعی میلابی است؛ این اصطلاح غالباً همراه با ابرهای پرسا و پرساکومه ای و فرازکومه ای می آید.
عکس منگوله دار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

knotted (صفت)
جمع شده، دشوار، بر امده، گره دار، منگوله دار، ازدحام کرده، کلاله دار

پیشنهاد کاربران

بپرس