لغت نامه دهخدا
منگل. [ م َ گ ُ ] ( اِ ) یا آب منگل. مظهر قنات ؛ یعنی آنجا که آب قنات بر روی زمین پیدا آید. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
منگل. [ م َ گ َ ] ( اِخ ) محله ای از محلات ناحیه آمل است. ( از بخش انگلیسی سفرنامه مازندران و استرآبادرابینو ص 114 ). رجوع به ترجمه فارسی آن ص 153 شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جایی که آب از بالا بدان ریزد و جمع گردد و از سر آن بپایین فرو ریزد . ۲ - شتر گلو
دزد و راهزن و آنرا شنگل نیز گویند و دور نیست که شنگل و منگل مرادف باشند .
فرهنگ معین
(مُ گُ ) [ انگ . ] (اِ. ) = منگول : مبتلا به منگلی ، نوعی نقص عقلی است که مبتلایان به آن دارای چشم های بادامی و قیافه ای مغولی هستند.
(مَ گُ ) (ص . ) دزد، راهزن .
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
مُنگُف ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات و تنه ی درختان در کف دریا برای ایجاد زیستگاه و تکثیر ماهی ها ریخته می شود مُنگُف یا مَنگال ماهی گفته می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مونگولیسم ؛
یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگان ها است.
از جمله علائم عمده و زودرس که تقریباً در همه بیماران مشاهده می شود وجود مشکلات فکری و فیزیکی یا ذهنی و جسمی و یادگیری و نیز محدودیت و تأخیر در رشد و نمو و ناهنجاری در ارگان های حیاتی بدن است.
کلمه ی مونگولیسم یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی مونگول و ایسم می باشد .
مفهوم کلمه ی مونگول منشعب از اصطلاح مَنْگ بودن به معنی خالی بودن و پُر نبودن و ناقص بودن می باشد و کلمه ی ایسم در انتهای کلمات به معنی روشن کننده و معلوم کردن مرتبط با کلمه ی آذر و آذرخش و آذین و. . . به معنی نوعی از یک شاخه ی علمی در انتهای کلمات جهت تفکیک علوم و ایجاد شاخه های علمی متفاوت می باشد.
مَنگوله ؛ کلمه ی منگوله در صنایع زینتی و سنتی و در واقعیت کار، اشاره به یک توپک توخالی دارد که یک توپَّک تو پُر در درون آن فضا، آزادی حرکت داشته باشد برای ایجاد صدا.
خَر مانگه ؛ این اصطلاح طنز در مکالمات روزمره در فرهنگ ایرانی به حالتی اشاره دارد که مثلاً یک جوان نادان و جاهل که به لحاظ علمی تهی از محتوا باشد و با رفتارهای عجولانه با ندانم کاری ها مورد خطاب یک فرد باتجربه و دانا و خبره در کارها قرار می گیرد.
مُنگُف ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات و تنه ی درختان در کف دریا برای ایجاد زیستگاه و تکثیر ماهی ها ریخته می شود مُنگُف یا مَنگال ماهی گفته می شود.
اصطلاح گیج و مَنگ هم بی ارتباط با اصطلاح مُنگُف و منگال نمی باشد. اصطلاح گیج و منگ شدن، اشاره به حالتی دارد که بدن خالی از انرژی و ذهن خالی از اطلاعات برای تصمیم گیری شده باشد.
اصطلاح مانگه و مُنگه دادن هم در مکالمات روزمره به معنی خالی بندی کردن یا پوچ و بی محتوا حرف زدن در حالتی که شخص می گوید من فلان کار کردم من فلان می کنم در صورتی که تمام حرف هایی که گفته می شود فقط حرف تو خالی و بی مایه باشد گفته می شود.
اصطلاح مُنگُل هم به آدمهای کالیو یا خُل و چل با ضریب هوشی کم گفته می شود.
اصطلاح مَنگنه هم احتمالا به خاطر ایجاد دو سوراخ که توسط میخ منگنه ایجاد می شود باشد.
مانکن ؛ کلمه ی مانکن و مانکه در واقعیت کار به مجسمه های تو خالی با اندامی شبیه انسان جهت پوشاندن لباس برای نمایش دادن لباس و شلوار و مانتو و. . . به مشتری گفته می شود که با تعریف کلمه ی منگ و مانگ جور در می آید.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی جستجو کنیم در زبان انگلیسی به خَدنگ ها mongoose گفته می شود و این اسم برای خَدَنگ ها از آن جهت می باشد که لانه های خدنگ ها معمولاً به صورت حفره های تو در تو در زیر زمین ساخته می شوند. این ساختار پیچیده به آن ها کمک می کند تا از شکارچیان در امان باشند و فضای مناسبی برای زندگی اجتماعی فراهم کنند. لانه سازی خَدنگ ها و راسوها و سمورها به صورت زیرزمینی و به صورت دالانهای حفره دار با چندین دهانه ی ورود خروج جهت ایجاد راه گریز و امنیت بیشتر در شرایط خطر می باشد.
مانکی ؛ همچنین در زبان انگلیسی به بوزینه ها و میمون ها از جهت شباهت ظاهری که به انسان ها دارند ولی به لحاظ مانگه بودن و خل و چل بودن این حیوان Monkey گفته می شود.
مَنگال ؛ به یک نوع خاص از ابزار دروگری با دسته ی چوبی بلند که توسط آن با درو کردن زمین خالی از محصول می شود منگال گفته می شود. یعنی با این تعریف، منگال به معنی خالی کننده دارای معنا و مفهوم می شود.
مَنقَل ؛ کلمه ی مَنقَل با ریخت مَنگَل به ظروف فلزی یا سفالی و یا به صورت ایجاد حفره و سنگچین نمودن اطراف حفره که دارای فضای نسبتاً زیادی جهت قرار دادن هیزم و زغال برای پخت غذا می باشد گفته می شود.
منگوله ؛ کلمه ی منگوله در واقعیت کار اشاره به یک توپک توخالی دارد که یک توپَّک تو پُر در درون آن فضا، آزادی حرکت داشته باشد برای ایجاد صدا.
حالا اگر بخواهیم فلسفه ی ایجاد ساختمان کلمات فوق با مصدر مشترک مَنگ را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم تا ببینیم این کلمه از چه سرچشمه ای جاری شده و به چه کلمات دیگری منتهی و از این مصدر ایجاد می شود بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
کلمه ی منگ که یک کلمه ی سه حرفی با ریشه ثلاثی می باشد مصدر و بن واژه ی این ریشه ی ثلاثی دو حرف ( م گ ) می باشد.
افزونه ی حرف ( ن ) در میان ساختمان کلمه ی منگ با ذات آوایی و حکمت نگار گونه با یک نقطه در میان کاسه در نگارش این حرف منطبق با حالتی که توسط زبان در دهان ایجاد می شود اشاره به وجود یک فضا جهت نهفته شدن و پنهان کردن چیزی در آن دارد.
یعنی اگر بخواهیم توسط دو حرف ( م گ ) دنبال کلمات مرتبط با این ریشه و با مفهوم خالی بودن و وجود یک فضا بگردیم کلمه ی ماگ قابل روئیت می شود.
ماگ ها در عرف رایج زمان ما به لیوان گفته می شود.
حرف گ در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف و به دلیل نزدیکی محل و نقطه ی مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف غ می باشد فلذا کلمه ی مُغ در این قانون قابل مشاهده می شود.
کلمه ی مغ به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی مغز می باشد.
و در کلمه ی مغز حرف غ مجدداً در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف خ می باشد و با این روند کلمه ی مُخ و مخزن و خزینه قابل مشاهده می شود.
در برخی لهجه های مناطق دیگر ایران به قمقمه ها ، مرتبط با کلمه ی ماگ، مُقّه گفته می شود.
هر چند کلمه ی قمقمه نیز از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس جهت ایجاد بار مخالف در کلمات و پی بردن به کاربری کلمات مرتبط با کلمه ی مُغ و ماگ و ماک و مکیدن و مُک زدن به معنی خالی کردن می باشد.
معنی خالی کردن برای اصطلاح مکیدن و مُک زدن مرتبط با کلمه ی مکان در ادامه ی روند ایجاد کلمات قابل مشاهده می شود.
در ادامه ی روند کلمات ( منگ ماگ ماک و مکیدن ) به معنی خالی بودن و خالی کردن و مکان دار کردن کلمه ی مکر با تعریف نیرنگ و فریب به معنی دسیسه ای که باعث مکیده شدن و خالی کردن و اصطلاحاً جیب بری شود قابل مشاهده می شود.
البته در کلمه ی مکر با توجه به افزونه ی حرف ( ر ) در انتهای ساختمان این کلمه اشاره به یک عمل دارای استمرار و دارای تکرار در مفهوم این کلمه دارد.
... [مشاهده متن کامل]
مونگولیسم ؛
یک نوع بیماری ژنتیکی با اصطلاح رایجِ سندرم داون که منجر به علائم مختلف از جمله ناهنجاری های عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگان ها است.
از جمله علائم عمده و زودرس که تقریباً در همه بیماران مشاهده می شود وجود مشکلات فکری و فیزیکی یا ذهنی و جسمی و یادگیری و نیز محدودیت و تأخیر در رشد و نمو و ناهنجاری در ارگان های حیاتی بدن است.
کلمه ی مونگولیسم یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی مونگول و ایسم می باشد .
مفهوم کلمه ی مونگول منشعب از اصطلاح مَنْگ بودن به معنی خالی بودن و پُر نبودن و ناقص بودن می باشد و کلمه ی ایسم در انتهای کلمات به معنی روشن کننده و معلوم کردن مرتبط با کلمه ی آذر و آذرخش و آذین و. . . به معنی نوعی از یک شاخه ی علمی در انتهای کلمات جهت تفکیک علوم و ایجاد شاخه های علمی متفاوت می باشد.
مَنگوله ؛ کلمه ی منگوله در صنایع زینتی و سنتی و در واقعیت کار، اشاره به یک توپک توخالی دارد که یک توپَّک تو پُر در درون آن فضا، آزادی حرکت داشته باشد برای ایجاد صدا.
خَر مانگه ؛ این اصطلاح طنز در مکالمات روزمره در فرهنگ ایرانی به حالتی اشاره دارد که مثلاً یک جوان نادان و جاهل که به لحاظ علمی تهی از محتوا باشد و با رفتارهای عجولانه با ندانم کاری ها مورد خطاب یک فرد باتجربه و دانا و خبره در کارها قرار می گیرد.
مُنگُف ؛ در لهجه های ی جنوب کشور و مناطق بوشهر و اطراف آن به فضای تو در تویی که توسط بشکه ها و آهن آلات و تنه ی درختان در کف دریا برای ایجاد زیستگاه و تکثیر ماهی ها ریخته می شود مُنگُف یا مَنگال ماهی گفته می شود.
اصطلاح گیج و مَنگ هم بی ارتباط با اصطلاح مُنگُف و منگال نمی باشد. اصطلاح گیج و منگ شدن، اشاره به حالتی دارد که بدن خالی از انرژی و ذهن خالی از اطلاعات برای تصمیم گیری شده باشد.
اصطلاح مانگه و مُنگه دادن هم در مکالمات روزمره به معنی خالی بندی کردن یا پوچ و بی محتوا حرف زدن در حالتی که شخص می گوید من فلان کار کردم من فلان می کنم در صورتی که تمام حرف هایی که گفته می شود فقط حرف تو خالی و بی مایه باشد گفته می شود.
اصطلاح مُنگُل هم به آدمهای کالیو یا خُل و چل با ضریب هوشی کم گفته می شود.
اصطلاح مَنگنه هم احتمالا به خاطر ایجاد دو سوراخ که توسط میخ منگنه ایجاد می شود باشد.
مانکن ؛ کلمه ی مانکن و مانکه در واقعیت کار به مجسمه های تو خالی با اندامی شبیه انسان جهت پوشاندن لباس برای نمایش دادن لباس و شلوار و مانتو و. . . به مشتری گفته می شود که با تعریف کلمه ی منگ و مانگ جور در می آید.
اگر هم رد این کلمه را در زبان انگلیسی جستجو کنیم در زبان انگلیسی به خَدنگ ها mongoose گفته می شود و این اسم برای خَدَنگ ها از آن جهت می باشد که لانه های خدنگ ها معمولاً به صورت حفره های تو در تو در زیر زمین ساخته می شوند. این ساختار پیچیده به آن ها کمک می کند تا از شکارچیان در امان باشند و فضای مناسبی برای زندگی اجتماعی فراهم کنند. لانه سازی خَدنگ ها و راسوها و سمورها به صورت زیرزمینی و به صورت دالانهای حفره دار با چندین دهانه ی ورود خروج جهت ایجاد راه گریز و امنیت بیشتر در شرایط خطر می باشد.
مانکی ؛ همچنین در زبان انگلیسی به بوزینه ها و میمون ها از جهت شباهت ظاهری که به انسان ها دارند ولی به لحاظ مانگه بودن و خل و چل بودن این حیوان Monkey گفته می شود.
مَنگال ؛ به یک نوع خاص از ابزار دروگری با دسته ی چوبی بلند که توسط آن با درو کردن زمین خالی از محصول می شود منگال گفته می شود. یعنی با این تعریف، منگال به معنی خالی کننده دارای معنا و مفهوم می شود.
مَنقَل ؛ کلمه ی مَنقَل با ریخت مَنگَل به ظروف فلزی یا سفالی و یا به صورت ایجاد حفره و سنگچین نمودن اطراف حفره که دارای فضای نسبتاً زیادی جهت قرار دادن هیزم و زغال برای پخت غذا می باشد گفته می شود.
منگوله ؛ کلمه ی منگوله در واقعیت کار اشاره به یک توپک توخالی دارد که یک توپَّک تو پُر در درون آن فضا، آزادی حرکت داشته باشد برای ایجاد صدا.
حالا اگر بخواهیم فلسفه ی ایجاد ساختمان کلمات فوق با مصدر مشترک مَنگ را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم تا ببینیم این کلمه از چه سرچشمه ای جاری شده و به چه کلمات دیگری منتهی و از این مصدر ایجاد می شود بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
کلمه ی منگ که یک کلمه ی سه حرفی با ریشه ثلاثی می باشد مصدر و بن واژه ی این ریشه ی ثلاثی دو حرف ( م گ ) می باشد.
افزونه ی حرف ( ن ) در میان ساختمان کلمه ی منگ با ذات آوایی و حکمت نگار گونه با یک نقطه در میان کاسه در نگارش این حرف منطبق با حالتی که توسط زبان در دهان ایجاد می شود اشاره به وجود یک فضا جهت نهفته شدن و پنهان کردن چیزی در آن دارد.
یعنی اگر بخواهیم توسط دو حرف ( م گ ) دنبال کلمات مرتبط با این ریشه و با مفهوم خالی بودن و وجود یک فضا بگردیم کلمه ی ماگ قابل روئیت می شود.
ماگ ها در عرف رایج زمان ما به لیوان گفته می شود.
حرف گ در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف و به دلیل نزدیکی محل و نقطه ی مشترک صدور آوا قابل تبدیل به حرف غ می باشد فلذا کلمه ی مُغ در این قانون قابل مشاهده می شود.
کلمه ی مغ به لحاظ یک مفهوم مشترک مرتبط با کلمه ی مغز می باشد.
و در کلمه ی مغز حرف غ مجدداً در قانون قلب ها قابل تبدیل به حرف خ می باشد و با این روند کلمه ی مُخ و مخزن و خزینه قابل مشاهده می شود.
در برخی لهجه های مناطق دیگر ایران به قمقمه ها ، مرتبط با کلمه ی ماگ، مُقّه گفته می شود.
هر چند کلمه ی قمقمه نیز از زاویه ی قانون بازچینی و بازخوانی حروف به صورت معکوس جهت ایجاد بار مخالف در کلمات و پی بردن به کاربری کلمات مرتبط با کلمه ی مُغ و ماگ و ماک و مکیدن و مُک زدن به معنی خالی کردن می باشد.
معنی خالی کردن برای اصطلاح مکیدن و مُک زدن مرتبط با کلمه ی مکان در ادامه ی روند ایجاد کلمات قابل مشاهده می شود.
در ادامه ی روند کلمات ( منگ ماگ ماک و مکیدن ) به معنی خالی بودن و خالی کردن و مکان دار کردن کلمه ی مکر با تعریف نیرنگ و فریب به معنی دسیسه ای که باعث مکیده شدن و خالی کردن و اصطلاحاً جیب بری شود قابل مشاهده می شود.
البته در کلمه ی مکر با توجه به افزونه ی حرف ( ر ) در انتهای ساختمان این کلمه اشاره به یک عمل دارای استمرار و دارای تکرار در مفهوم این کلمه دارد.
[ م َ گ ُ ] ( اِ ) ، منگل با کسره زیر حرف گ، یا ضمه روی حرف گ دو معنی دارد یکی محل مجرای آب در زیر زمین برای رساندن آب از نهر یا رودخانه و دیگر معنی آن از همان ریشه مغول یا مغولی میاید، همین الان هم روی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نقشه نگاه کنید اسم کشور مغولستان را مونگولیا نوشته، از طرفی بدلیل دزدی و غارت مغولان و خشم ایرانیان نسبت به آنها در لغت نامه فارسی کلمه منگلی را با دزد مترادف کرده اند، همین الان هم در کشور مغولستان دزدی از توریستها و گردشگران امری رایج است. کشوری با مساحت ایران اما جمعیت فقط سه میلیون نفری که هنوز اکثرا عشایر اسب سوار و دامدار هستند، و به کشورگشایی و خونریزیهای چنگیز خان افتخار میکنند. جدیدا معادن مس آهن و مس این کشور در حال بهره برداری است. از طرفی زمانی نه چندان دور به افرادی که با مشکل عقب ماندگی ذهنی یا همان سندروم داون به دنیا میامدند، بدلیل شباهت چهره آنها به مغولها به آنها مونگول میگفتند ( که البته الان بدلیل بالا رفتن فرهنگ مردم این واژه را کمتر به کار میبرند ) .
کلمه منگل از مغول میاد
افرادی که دچار سندرم داون هستن چهره شون شبیه مغول ها هست به انگلیسی Mongolia برای همین به این افراد منگل گفته میشه
افرادی که دچار سندرم داون هستن چهره شون شبیه مغول ها هست به انگلیسی Mongolia برای همین به این افراد منگل گفته میشه
به علت وحشی گری و خون خواهی و دور از تمدن بودن اجداد مغول ها این اسم جهت تحقیر اون ها استفاده می شه.
منگول کسی است که ادعای زرنگی میکند وگرنه خیلی احمق است همان جور که قبلاً مشاهده شده یا با رویکرد متفاوت ولی بازهم تکرار می کند
منگل یعنی: روانی، دیوانه
به خاطر جان داون ، پزشکی که اولین بار این سندروم را توصیف کرد بهش میگن سندروم داون نه به خاطر ضریب هوشی پایین ، این داون اون داون نیست
عقب افتاده ( زننده ) , کسی که دارای سندروم داون است , کسی که به بیماری منگولیسم دچار باشد.
به دلیل شباهت این افراد به مردم مغولستان ( به انگلیسی Mongolia ) به آنها منگل ( Mongol )
می گویند
به دلیل شباهت این افراد به مردم مغولستان ( به انگلیسی Mongolia ) به آنها منگل ( Mongol )
می گویند
به کسی میگن که هیچی حالیش نیس پشتکوهی
به جای اصطلاح رایج و تحقیر آمیز �منگول� و حتی �عقب مانده ذهنی� یا �عقب افتاده ذهنی� از تعبیر �مبتلا به سندروم داون� استفاده کنیم.
به این دلیل در همه جای جهان به سندرم داون منگول گفته میشد چون بیماران چشمانی همچون منگول ( مغول ) ها پیدا میکردند. که با اعتراض منگول ها ( مغولها ) رو به رو شد که توهین نژادی در نام این سندرم است پس از آن این سندرم از منگولیسم ( مانند منگل ها شدن ) به داون تغییر نام داد.
... [مشاهده متن کامل]
به این دلیل در همه جای جهان به سندرم داون منگول گفته میشد چون بیماران چشمانی همچون منگول ( مغول ) ها پیدا میکردند. که با اعتراض منگول ها ( مغولها ) رو به رو شد که توهین نژادی در نام این سندرم است پس از آن این سندرم از منگولیسم ( مانند منگل ها شدن ) به داون تغییر نام داد.
... [مشاهده متن کامل]
چندی است که اصطلاحات آشنای �منگول� و �منگولیسم� - در توصیف بیماران و بیماری عقب ماندگی ذهنی - در متون رسمی و گفتارهای پزشکان و اغلب رسانه ها یا به کار نمی رود یا کمتر استفاده می شود. اما چرا این واژه ها کمتر به کار می روند و به جای آن از اصطلاح کمتر شناخته شده � سندروم داون� استفاده می شود؟
... [مشاهده متن کامل]
� به عبارت دیگر به جای این که گفته شود فلان شخص عقب مانده ذهنی �منگول� یا مبتلا به �منگولیسم� است می گویند این شخص مبتلا به �سندروم داون� است.
� سندروم داون یا منگولیسم معروف ترین نوع عقب ماندگی ذهنی است� که چون همه انواع آن را دربرنمی گیرد عینا معادل �عقب مانده ذهنی� نیست و�سال ها به دلیل شباهت صورت همه مبتلایان به قوم مغول ( منگول ) این بیماری منگولیسم خوانده می شد اما پس از اعتراضاتی دایر بر این که در آن توهین نژادی مستتر و پنهان است نام آن به بیماری "سندروم داون" تغییر یافته است��و منظور اختلالی است که موجب عقب ماندگی ذهنی می شود و مبتلایان به آن ضریب هوشی پایینی دارند ( حدود 50 ) .
� مهم ترین ویژگی های مبتلایان به سندروم داون، تاخیر در رشد فیزیکی، عقب ماندگی ذهنی و چند خصوصیت در چهره و چشمان است.
... [مشاهده متن کامل]
� به عبارت دیگر به جای این که گفته شود فلان شخص عقب مانده ذهنی �منگول� یا مبتلا به �منگولیسم� است می گویند این شخص مبتلا به �سندروم داون� است.
� سندروم داون یا منگولیسم معروف ترین نوع عقب ماندگی ذهنی است� که چون همه انواع آن را دربرنمی گیرد عینا معادل �عقب مانده ذهنی� نیست و�سال ها به دلیل شباهت صورت همه مبتلایان به قوم مغول ( منگول ) این بیماری منگولیسم خوانده می شد اما پس از اعتراضاتی دایر بر این که در آن توهین نژادی مستتر و پنهان است نام آن به بیماری "سندروم داون" تغییر یافته است��و منظور اختلالی است که موجب عقب ماندگی ذهنی می شود و مبتلایان به آن ضریب هوشی پایینی دارند ( حدود 50 ) .
� مهم ترین ویژگی های مبتلایان به سندروم داون، تاخیر در رشد فیزیکی، عقب ماندگی ذهنی و چند خصوصیت در چهره و چشمان است.
منگل:قناتی است که منبع تغذیه ی ان اب رود خانه ی دائمی است. گاهی وجود ارتفاعات مانع رسیدن اب رودخانه به منطقه ای مشخص می شود در این صورت باحفر منگل اب رودخانه را که در سطح زمین جاری است مجددا به زیر زمین
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
برده وسپس انرا بااستفاده از شیب مناسبی که در منطقه مورد نظر ایجاد می کنند به سطح زمین می اورند. یکی از بهترین انواع قنات منگل منظومه شمس اباد کرج است.
منگل: [ اصطلاح چوپانی ] محل نگهداری گوسفندان که اطرافش با چپر محصور باشد .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)