منگال

/mangAl/

معنی انگلیسی:
sickle

لغت نامه دهخدا

منگال. [ م َ ] ( اِ ) داس. دستغاله : به دور راهت نمی دهند منگالت را که نمیگیرند. ( امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 402 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) داس دستغاله ( امثال و حکم دهخدا . چا . ۲ ج ۴٠۲:۱ )

فرهنگ عمید

داس، داسگاله.

واژه نامه بختیاریکا

( مَنگال ) چهره؛ اعضا سر

جدول کلمات

داس

پیشنهاد کاربران

مَنگال:افزارو ادات درو بزرگتر از داس که تیغه هلالی آن دندانه ندارد.
نمونه:بلخی تیغه چنگال رابالا گرفت. . . ( کلیدر، ج۶، ص۱۷۳۹ )
محمدجعفر نقوی
مِنگالMeng�l : ابزار سنگین درو
مانند: اما چندان نحیف و لاغر که به دم منگول و بایتی نمی آمدند.
کلیدر
محمود دولت آبادی
ال درمنگال صحیح نمی باشدو
ابزار درو

بپرس