دیکشنری
مترجم
بپرس
منکوح
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
منکوح. [ م َ ] ( ع ص ) مرد عروسی کرده. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) عقد زناشویی بسته نکاح کرده .
فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) نکاح کرده ، عقد زناشویی بسته .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها