منکسر
/monkaser/
مترادف منکسر: شکسته، ناراست
متضاد منکسر: مستقیم
برابر پارسی: شکسته، شکسته شونده، درهم شکسته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- خط منکسر ؛ خط شکسته ، در مقابل خط مستقیم.
- || خط شکسته واضع آن شفیعا، و درویش پیروی او کند. ( روضات ذیل ترجمه ظالم ابواسود دوئلی ) ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به خط شود.
- منکسردل ؛ شکسته دل. ج ، منکسردلان. ( ناظم الاطباء ).
- منکسرمزاج ؛ علیل و ناتندرست. ( ناظم الاطباء ).
|| شکست خورده و گریزان و فرارکرده. || فروهشته گوش. ( ناظم الاطباء ). || مالی که به واسطه غیبت صاحب مال یا مرگ او، یا پیش آمدهای دیگر وصول نخواهد شد. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ترجمه خدیو جم ص 63 ) : اهل حرث و زرع از عوارض تکلفات و نوازل و انزال و اقسام معاملات وطن بازگشتند و دست اززراعت کشیدند و وجوه معاملات متعذر و منکسر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 358 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) شکسته شده شکسته یا خط منکسر خطی مرکب از چند خط مستقیم که در ملتقای هر دو خط از آنها زاویه ای تشکیل شده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
شکسته، شکسته شده، نقض شده، منکسر، رام و آماده سوغان گیری
منکسر
پیشنهاد کاربران
شکنیده
منهزم