منوط
/manut/
مترادف منوط: بسته، مربوط، مشروط، موقوف، موکول، وابسته
برابر پارسی: وابسته، آویخته، بازبسته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مربوط بسته شده وابسته ۲ - در آویخته معلق .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مربوط، وابسته.
پیشنهاد کاربران
واژگان فارسی که چند وجهی می باشند از نگرِ لَزمی ( لفظی ) همانند می باشند .
" بسته . وابسته. بازگشت. بازگشته. بازگرد. بازگردا. بازگرده. واگشت. واگشتا. واگشتانه. واگشتانگی. باگشتانگیانمندی وار. واگشته. واگردا. واگردایی. واگردان. واگردانه. واگردانا. واگردانش. واگردانشی. واگرداشانه. واگردایانه. واگردایی. گرد. گردا. گردایی. گردایا. گرایانه. گرد. گردی: منوط" .
... [مشاهده متن کامل]
این واژگان نمونه ای از چند وجهی بودن و چند لَزمی بودن واژگان فارسی هستند.
در ادب عرب واژگان باوزنها میباشند.
... [مشاهده متن کامل]
این واژگان نمونه ای از چند وجهی بودن و چند لَزمی بودن واژگان فارسی هستند.
در ادب عرب واژگان باوزنها میباشند.
منوط:مشروط به، وابسته به
منوط: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پسبه pasbe ( سغدی: paşbe )
پسبه pasbe ( سغدی: paşbe )
مَنوُط
مَنوط
مشرط به. . .
مشرط به. . .
در گروِ
منوط:به شرطه. . . . .
به شرط اینکه درصورتیکه
به شرطی که
اعراب گذاری منوط رو به اشتراک بگذارید لطفا
منوط=بر پایه و بر اساس قیودات را منوط میگویند
وابسته به
وابسته با اجازه ولی
به شرط
مبنی بر شرط
متوقف بر
مشروط
منوط به : در صورتِ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)