منوط
/manut/
مترادف منوط: بسته، مربوط، مشروط، موقوف، موکول، وابسته
برابر پارسی: وابسته، آویخته، بازبسته
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مربوط بسته شده وابسته ۲ - در آویخته معلق .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مربوط، وابسته.
پیشنهاد کاربران
منوط: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پسبه pasbe ( سغدی: paşbe )
پسبه pasbe ( سغدی: paşbe )
مَنوُط
مَنوط
مشرط به. . .
مشرط به. . .
در گروِ
منوط:به شرطه. . . . .
به شرط اینکه درصورتیکه
به شرطی که
اعراب گذاری منوط رو به اشتراک بگذارید لطفا
منوط=بر پایه و بر اساس قیودات را منوط میگویند
وابسته به
وابسته با اجازه ولی
به شرط
مبنی بر شرط
متوقف بر
مشروط
منوط به : در صورتِ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)