منهمر

لغت نامه دهخدا

منهمر. [ م ُ هََ م ِ ] ( ع ص ) آب ریزان. ( آنندراج ). آب و یااشک روان گردیده و ریخته شده. ( ناظم الاطباء ) : ففتحنا ابواب السماء بماء منهمر. ( قرآن 11/54 ).
کرده به ماء منهمر ویران غدیر منغمر
الا به امر قدقدر نتوان چنان کردن عمل.
لامعی.
ملک قطب الدین از آنجا بازگشت و چون سیل منحدر و قطر منهمر روز در شب می پیوست. ( جهانگشای جوینی ). || بنای شکسته و ویران شده. ( ناظم الاطباء ). شکسته و ویران شده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). بنای ویران شده. ( از اقرب الموارد ). || شاخه و برگ فروریخته. ( ناظم الاطباء ). فروافتاده چون برگ از درخت. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). درخت برگ فروریخته. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُّنْهَمِرٍ: بسیار فراوان و ریزان (از" همر " به معنای ریختن اشک و باران به شدت ، و انهمار به معنای انصباب و روان شدن است و فتح آسمان به آبی منهمر و روان در عبارت "فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ ﭐلسَّمَاءِ بِمَاءٍ مُّنْهَمِرٍ " کنایهای است تمثیلی از شدت ریختن آب و جریان مت...
ریشه کلمه:
همر (۱ بار)

«مُنْهَمِر» از مادّه «همر» (بر وزن صبر) به معنای فرو ریختن شدید اشک یا آب است، این تعبیر، در مورد دوشیدن پستان حیوانات تا آخرین قطره نیز به کار می رود.
. هَمْر (بروزن فلس) به معنی ریختن اشک وآب است «هَمَرَهُ فَانْهَمَرَ» ریخت آن را پس ریخته شد. لازم و متعدی آمده است. طبرسی شدت را در آن قیدکرده است یعنی درهای آسمان را باز کردیم به آبی که به شدت می‏ریخت. بازشدن درهای آسمان و به شدت ریختن آب نشان می‏دهد که باران خارق العاده بوده است این لفظ فقط یکبار در قرآن مجید آمده است.

پیشنهاد کاربران

منهمر از خانواده ی انهمار.
سبب انهمار الدموع عند تقطیع البصل:دلیل سرازیر شدن اشک هنگام بریدن پیاز

بپرس