منهدم
/monhadem/
مترادف منهدم: خراب، مخروب، ویران، محو، نابود، نیست
متضاد منهدم: معمور
برابر پارسی: نابود، فروپاشیده، فروریخته، ویران
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- منهدم شدن ؛ فرودآمدن. فروافتادن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). ویران شدن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) ویران شونده . ۲ - ( صفت ) ویران خراب .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خراب شده
ویران شدن
نابود
این واژه عربی است و پارسی آن واژه ی پهلوی آویران می باشد