منهد
لغت نامه دهخدا
منهد. [ م ُ هََ دد ] ( ع ص ) کوه شکسته و ویران شده از زلزله. ( ناظم الاطباء ).
- منهد گشتن ؛ متزلزل و ویران شدن : تدارک اموری که نظام آن مبدد شده است و ارکان آن منهد گشته. ( جهانگشای جوینی ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید