منقوشه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سلیم
منقوشه: نگاریده، نگار شده، نگاره دار.
منقوشه: نگاریده، نگار شده، نگاره دار.
سلیم
محسوسه: واژه ای اربی که در فارسی برابر با دریافت شدنی ست.
قابل درک، قابل حس کردن.
محسوسه: واژه ای اربی که در فارسی برابر با دریافت شدنی ست.
قابل درک، قابل حس کردن.