چون چادر مصقول گشته صحرا
چون حله منقوش گشته بستان.
فرخی.
همه بامهای این مسجد به خرپشته پوشیده همه نجارت و نقارت و منقوش و مدهون کرده. ( سفرنامه ناصرخسرو چ برلین ص 12 ). همه صحرای آن ناحیت ستونهای رخام است و سرستونها و تن ستونها همه رخام منقوش مدور... ( سفرنامه ناصرخسرو ایضاً ص 20 ). || زردوزی شده. ( ناظم الاطباء ). غوره خرما که در آن خار فروکنند تا برسد و رطب گردد. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) دینار. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).