منقبض شدن


معنی انگلیسی:
contract

مترادف ها

shrink (فعل)
خرد شدن، جمع شدن، منقبض کردن، چروک شدن، منقبض شدن، خزیدن، فشردن، چروک کردن، شانه خالی کردن از، کوچک شدن، اب رفتن

contract (فعل)
منقبض کردن، منقبض شدن، قرارداد بستن، مقاطعه کاری کردن، کنترات کردن، مخفف کردن

get constricted (فعل)
منقبض شدن

فارسی به عربی

عقد

پیشنهاد کاربران

بپرس