منقاد کردن


مترادف منقاد کردن: مطیع ساختن، فرمان بردار کردن، رام کردن، تسلیم کردن

پیشنهاد کاربران

حلقه در گوش کسی کشیدن ؛ کنایه از محکوم و مطیع گردانیدن وی را. ( آنندراج ) .
- به زیر رکاب کشیدن یا گرفتن کسی را ؛ مطیع و منقاد ساختن. وی را بکار واداشتن. به تبعیت واداشتن :
می کشد عقل را به زیر رکاب
چون رکاب گران کشند احرار.
خاقانی.
به پی اسب جبرئیل برو
تا نگیردت دیو زیر رکاب.
( ؟ )

بپرس