منعه

لغت نامه دهخدا

( منعة ) منعة. [ م َ ن َ ع َ / م َ ع َ] ( ع اِ ) عِزّ. ( اقرب الموارد ). قوتی که شخص دفع می کند بدان کسی که وی را اراده نماید. ( ناظم الاطباء ): هو فی عز و منعة؛ او در ارجمندی است و با خود حمایت کنندگان و پشتی دهندگان دارد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ازال منعةالطائر؛ یعنی زایل شد آن قوت از مرغ که بدان ممانعت می کرد کسی را که اراده وی را داشت. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

منعة. [ م َ ن َ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مانع. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مانع شود.

منعة. [ م َ ع َ ] ( ع ص ) قوس منعة؛ کمانی که کشیدن آن دشوار باشد. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

قوس منعه کمانی که کشیدن آن دشوار باشد .

دانشنامه عمومی

منعه ( به عربی: منعة ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان باتنه واقع شده است. [ ۱] منعه ۱۳٬۵۱۰ نفر جمعیت دارد.
عکس منعهعکس منعهعکس منعهعکس منعه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس