لغت نامه دهخدا
منعقده. [ م ُ ع َ ق ِ دَ / دِ ] ( ع ص ) تأنیث منعقد. منعقدة. رجوع به منقعد شود. || نزد فقها یکی از انواع سوگند باشد. معقوده. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) مونث منعقد : [ شروع در ارسال و انفاذ امتعه ممالک محروسه ایران از جانب کارگزاران دولت علیه باکسپوزیسیونهای منعقده در دول خارجه ( بزمان ناصرالدین شاه . ) ( الماثر و الاثار ۱۲۸ )