منطقی رازی
لغت نامه دهخدا
سرقت من طرته شعرة
حین غدا یمشطها بالمشاط
ثم تدلحت بها مثقلاً
تدلح النمل بحب الحناط
قال ابی من ولدی منکما
کلاکما یدخل سم الخیاط...
که ترجمه بدیعالزمان از این قطعه منطقی است :
یک موی بدزدیدم از دو زلفت
چون زلف زدی ای صنم به شانه
چونانش به سختی همی کشیدم
چون مور که گندم کشد به خانه
با موی به خانه شدم پدر گفت
منصور کدام است از این دوگانه.
از ابیات دیگر اوست :
مه گردون مگر بیمار گشته ست
بنالید و تنش بگرفت نقصان
سپرکردار سیمین بود و اکنون
برآمد بر فلک چون نوک چوگان
تو گفتی خنگ صاحب تاختن کرد
فگند این نعل زرین در بیابان
درم گر جوداو دانسته بودی
ز کانش نامدی بیرون به پیمان
بدین معنی پشیمان است دینار
نبینی زرد رویش چون پشیمان.
( از تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 434 و 435 ). رجوع به همین مأخذ و لباب الالباب ج 2 صص 16-18 و تعلیقات چهار مقاله و نیز رجوع به منصور مورد در همین لغت نامه شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید