منضور

لغت نامه دهخدا

منضور. [ م َ ] ( ع ص ) تر و تازه و باآب. ( آنندراج ). تر و تازه و آبدار و بانضارت و تازگی و بارونق و شکفته و زیبا. ( ناظم الاطباء ).
- منضور شدن ؛ شکفته و سبز شدن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

تر و تازه و با آب . تر و تازه و آبدار و با نضارت و تازگی و با رونق شکفته و زیبا .

پیشنهاد کاربران

بپرس