لغت نامه دهخدا
منضجر. [ م ُ ض َ ج ِ ] ( از ع ، ص ) به معنی دلتنگ از کلمات ساختگی است زیرا فعل آن که «انضجر» باشد در کتب لغت عربی نیامده و بجای آن «تضجر» بر وزن تصرف آمده است و منزجر به «زاء» معنی دیگری دارد. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز ). رجوع به منزجر شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - باز ایستنده سرباز زننده . ۲ - نفرت کننده متنفر