منشور پارسوماش

پیشنهاد کاربران

بخش5:
ترگُمه ( ترجمه ) بخش دوم ( B، نسخه افزوده شده بِرگر از دانشگاه یِیل ) از استوانه کوروش بزرگ:
37. [. . . n] kurgi [. . . MUŠEN] 2[. . . disz] uztur[MUŠEN] 1[. . . u] ū tūgur - mēš[MUŠEN]
ēli kurgi[MUŠEN] uztur[MUŠEN] ū tūgur - mēš[MUŠEN] ūmīšam mahāzi - šūnu
...
[مشاهده متن کامل]

۳۷. روزانه [. . . چند؟] غاز[. . . پرنده]، دو[. . . عدد] اُردَک[. . . پرنده] و ده[. . . عدد] کبوتران[. . . پرنده]
در برابر غاز[. . . پرنده]، اُردَک[. . . پرنده] و کبوتران[. . . پرندگان پیشین] در پرستشگاه ها افزوده شد
☆واکاوی واژه ها:
[. . . n]: معلوم نیست چندتا بوده است و در متن شکسته است و خوانا نیست!
kurgi: غاز ( پرنده آبزی )
uztur: اُردَک، مُرغابی ( اوز )
tūgur - mēš: کبوتران، کَفتَران، طوقیان
ēli: در برابر، نزد، برای، بخاطر
[. . . MUŠEN]: به گونه نگاره نگاشت ( لوگوگرام ) نوشته می išūrum شود و به معنای "پرنده" است!
2[. . . disz]: نگاره نگاشت ( لوگوگرام ) عدد ۲ که به اکدی šina نوشته می شود
1[. . . u]: نگاره نگاشت ( لوگوگرام ) عدد ۱۰ که به اکدی ēšru نوشته می شود
ū: حرف ربط ( وَ )
ūmīšam: در هر روز، روزانه
mahāzi: محوطه یا فضای وَرجاوَند ( مقدس ) ، پرستشگاه، معابد، کُنِشت
šūnu: ضمیر جمع
.
38. [. . . ] utāhidīa bāb imgur D - Enlil bāb galā ša tintir [. . . māšart - asztu] dunū - nīa aszte - emā
۳۸ - [. . . ] من ( کوروش بزرگ ) دروازه ایمگور اِنلیل [. . . را بازسازی کردم]، دروازه بزرگ، که برای ( متعلق به ) تین تیر ( سومریِ بابِل باستان ) است را آباد کردم و به پایان رساندم
☆واکاوی واژه ها:
utāhidīa: بازسازی، مَرِمّت، تعمیر، ویرایش، درست کردن، نوسازی - īa ضمیر مِلکی اول شخص
bāb: باب، دروازه، درِ بزرگ
imgur: ایمگور، نام شهری در بابِل باستان
D: نشان الهه یا ایزد - dingir
Enlil: ایزد اِنلیل ( اِلیل - به مانند ایزد باد )
galā: بزرگ، گُنده، گسترده، پهناور
ša: که برای/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
tintir: نام دیگر بابِل باستان در سومری: به آن دینتیر ( Dīn. tīr: نظم الهی، اَشای اهورایی ) می گویند
[. . . māšart - asztu]: گمانه زنی: کار بازسازی، آباد کردن، ساختن
dunū: به پایان رساندن، به سرانجام رساندن، تمام کردن، فرجام کار، به ثمر نشستن
nīa: من، اینجانب
aszte - emā: درست کردم، بازسازی، آباد ساختم
.
39. […] kāri agāru ša [. . . pī harši]
[. . . ālu šakānu] ū ša šarru māharī - ma
ipūš lā ušaklil šipir - šu [. . . iškullū]
۳۹ - [. . . ] باروها ( قلعه ها ) و خاکریزهایی که تَلَنبار شده بود و [. . . سنگینی شان بر گردن] [. . . شهر افتاده بود]
و پادشاهان پیش از من ( کوروش بزرگ ) آن را پیش برده بودند [ولی] کارشان به پایان نرسانده بودند را [. . . اُسپور ( کامل ) کردم]
☆واکاوی واژه ها:
kāri: استحکامات، خاکریزها، باروها، قعله ها، دِژها
agāru: گردآمده، انباشته شدن، تَلَنبار شدن
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
[. . . pī harši]: گمانه زنی: سنگینی بر گردن، فشار بر چیزی
[. . . ālu šakānu]: گمانه زنی: به عهده شهر، وابسته به شهر
ū: حرف ربط ( وَ )
ša šarru māharī - ma: که پادشاه پیش از من
ipūš: ساخت و ساز، پیش بردن، انجام دادن
lā ušaklil: به پایان نرساندن، به سرانجام نرساندن، به ثمر نَنِشَستن
šipir - šu: کار او، اثر او، دسترنج او
[. . . iškullū]: گمانه زنی: تمام کردن، کامل ساختن، اُسپور کردن
.
40. [. . . ] lā šašhāru ālani ana
kidāni ša [. . . šarru dūnk] māharī
lā ipūš - šū [. . . šutušum] ina
kīrib Šuānnaki[. . . ina kīttim ipšēti]
۴۰ - [. . . ] شهرها را ویران نکردم؛ به خاکِ کشوری که پیش از من [. . . شاه خوبی ] داشت، تازِش ( تجاوز ) نکردم و آنها را تغییر ندادم و [ . . . زیانی به آنان نرساندم]؛ در میان شُوآنه ( بابِل ) [. . . به دادگری رفتار یا کارها کرده ام]
☆واکاوی واژه ها:
lā: پیشوند منفی ساز
šašhāru: ویران کردن، خراب کردن، از بین بردن
ālani: شهرها، سرزمین ها
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
kidāni: نواحی مرز، مناطق پیرامون، خاکِ کشوری
ša: که/آنکه، از ( ضمیر موصولی )
[šarru dūnk]: گمانه زنی: شاه خوب، پادشاه نیکو، فرمانروای دادگر
māharīa: پیش از من، قبل از من - ia ضمیر مِلکی اول شخص
lā: پیشوند منفی ساز
ipūš - šū: آن ها را تغییر دادن و عوض کردن، آنان را دگرگون کردن، آنان را جابجا کردن
[. . . šutūšum]: گمانه زنی: آسیب رساندن، تازِش ( تجاوز ) انجام دادن، دست درازی کردن، هجوم بردن، حمله کردن
( ( گوشزد: آن را با واژه اَکَدی "simmu: آجُر، خِشت" یکسان ندانید! ) )
ina: در، به هنگام، برایِ
kīrib: درون، میان، بین
Šuānnaki: در سروده های آیینی به "بابِل باستان" "شُوآنا: دستِ ایزدان، نیروی آسمانی" می گفتند
[. . . ]: گمانه زنی:
ina: در، به هنگام، برایِ
kīttim: راستی، درستی، حقیقت، عدالت، دادگری
ipšēti: : کِردار، رفتار، کارها، اَعمال
.
41. [. . . ] ina ešir - nīa hadrā ū šīkki ālurra iššī ēpūš - ma [. . . ušaklil] sipir - šūnu
۴۱ - […چیز] ارزشمندی را پیشکش کردم و در همه ( کُلِ ) شهرها انجام دادم [. . . و به پایان رساندم] و دَستَک ها ( اسناد ) یا نوشته های ( کتاب های ) آنان را چَنیم ( مرتب ) کردم
☆واکاوی واژه ها:
ina: در، به هنگام، برایِ
ešir: پیشکش و اهدا کردن، دادن، ارائه و تقدیم کردن، بخشیدن
nīa: من، اینجانب
hadrā: ویژه، وَرجاوَند، مقدس، هَترا ( حضرت ) ، ارجمند ( ارزشمند ) ، والا
ū: حرف ربط ( وَ )
šīkki: همه، تمام، کُلِش
ālurra: سرزمین، شهر، خاک
iššī: ماضی استمراری pūšū: انجام دادن، اجرا کردن، ساختن، به جا آوردن
ēpūš - ma: در اینجا: بازسازی کردم، آباد ساختم، بهتر کردم، مرتب ساختم، چَنیم کردم، برطرف کردم
[. . . ušaklil]: به پایان رساندن، به سرانجام رساندن، تمام کردن، به کاملی انجام دادن
Šipir: نوشته، سند، نامه، نَسک ( کتاب ) ، کار، دسترنج
šūnu: ضمیر جمع
.
42. [. . . ] giš - īg - meš ū giš - erīn - mah - meš
tāhlupti šipārru askuppu ū nukuše
pitīqu erī ema ka - šūnu [. . . kabīttim]
۴۲ - [. . . ] [کارگران من یا کوروش بزرگ] با چوب های کاج ( صنوبر ) و چوب های سَروِ بزرگ، چوبکاری ( نَجّاری ) کردن
با ابزارهای مِفرَغی ( بُرنزی ) ، راه پله ها ( سَکوهای پا ) را [مهیا کردن] و بَست گذاری نِمودن
راهِ گشودنِ بام ( سقف ) را [. . . فراهم ساختن] و آنگاه درگاه ها ( ورودی ها ) را [. . . قرار دادن یا نصب کردن]
( ( این بند چگونگی بازسازی شهرها و پرستشگاه ها ( معابد ) را نشان می دهد و فَردید یا منظور از سقف را گشودن: سقف پیشین را برای بازسازی و تعمیر باز کردن ) )
☆واکاوی واژه ها:
giš: نشانه "چوب ( اَلوار ) " که از چه گینه ( جنس ) و گونه ( نوع ) است
īg: کاج و صنوبر
meš: نشانه جمع سومِری
erīn: سَرو، ناژ
mah: بزرگ، مِه
tāhlupt: چوبکاری ( نَجّاری ) کردن، تخته بندی کردن، دُرُود گری انجام دادن
šipārru: مِفرَغ، بُرُنز، افزار ( ابزار ) های فلزی، بَست های فلزی
askuppu: سکوهای پا، راه پله ها، پاگردها
ū: حرف ربط ( وَ )
nukuše: چَکُشی، میخکوبی، بَست گذاری، اتصالات
pitīqu: گشودن، باز ( وا ) کردن، راهگشا
erī: پوشش بالایی، بام، سقف، طاق، آسمانه
ema: آنگاه، درآن هنگام
ka - šūnu: درگاه ها، ورودی ها، گلوگاه ها، دهانه ها، گِیت ها ( gate )
šūnu: ضمیر جمع اَکَدی
[. . . kabīttim]: برپا گردیدن، نصب کردن، برقرار و وضع شدن، مستقرر نمودن، جا دادن، نِمودن، انجام دادن، مهیا کردن، فراهم ساختن
.
43. [. . . ] urāti šitīr šumu Aššur - bāni - apli [. . . šarru] alik māhrīa ša kirib - šu appāl - šu
۴۳ - دستاوردهای انجام شده [وَ] ناموَری ( شهرت ) آشوربانیپال شاه، به من ( کوروش بزرگ ) رسید، که نزد او آمدم یا فرستاده شدم ( از سوی مَردوک )
( ( در این بند: کوروش بزرگ می خواهد نشان دهد که من همان نیرو ( قدرت ) شاهنشاهی آشوربانیپال را دارم ( سزاواری، مشروعیت ) ، با این هَمِستاری ( تفاوت ) که دادگر ( عادِل ) هستم! ) )
☆واکاوی واژه ها:
urāti: کارها، خویشکاری ها ( وظایف ) ، کارکردها ( عملکردها ) ، اقدامات، دستاوردها
šitīr: نوشته و ثبت شده، انجام ( ایجاد ) شده، درست شده، ساخته شده، صورت گرفته، پدیدآورده شده
šumu: نام و نشان ( ناموَری ) ، شهرت، آوازه، سرشناسی
Aššur: خدای آشور
bāni: آفریننده، سازنده، پدیدآورنده، دادار!
apli: پسر، فرزند
[. . . šarru]: شاه، پادشاه، فرمانروا
alik: رسیدن، گیر آمدن، عاید شدن، نصیب شدن
māhrīa: به من، برای من، بخاطر من - īa ضمیر مِلکی اول شخص
ša: که/آنکه، از ( ضمیر موصولی )
kirib - šu: نزد او، در پیشگاه او
appāl - šu: آمادن، حاضر شدن، شرف یاب شدن، پابوسی - فرستاده شدن، رهسپار ( راهی ) او شدن، به سمتش رفتن، گُسیل او شدن
.
44. […] ana šutēšti
۴۴ - [. . . ] برای آرامش و آسودگی
گمانه زنی: برای برقراری آرامش و آسودگی در سرزمین بابِل تلاش کردم
☆واکاوی واژه ها:
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
šutēšti: نشستن، بِهزیستی، آرام گرفتن، آسودگی، فراغی
بال، بازگرداندن نظم و آیین اَشا
.
45. [. . . ] ana dāriāti
۴۵: [. . . ] تا برای همیشه یا برای جاودانگی!
گمانه زنی: تا برای همیشه آیین ها و کارهای نیک من پایدار بماند
☆واکاوی واژه ها:
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
dāriāti: تا ابد و دائمی، جاودانگی ( جاویدان ) ، پایدار گونه، برای همیشه ( اَنوشه )
.
( ( گوشزد: بهره بردن از نوشتارهای این جُستار با یادکردن از نام بنده و نشانی آبادیس، دارای دسترسی آزاد و پخش است! ) )

منشور پارسوماشمنشور پارسوماش
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Ashurbanipal• https://en.wikipedia.org/wiki/Rassam_cylinder• https://fa.wikipedia.org/wiki/دینگیر• https://cdli.earth/artifacts/386349• https://www.britishmuseum.org/collection/object/W_1880-0617-1941• https://www.kchanson.com/ANCDOCS/meso/cyrus.html• http://ghiasabadi.com/manshur-02.html• https://www.intralinea.org/current/article/the_cyrus_cylinder_a_journey_through_translation• https://www.livius.org/sources/content/cyrus-cylinder/cyrus-cylinder-translation• https://www.iranicaonline.org/articles/cyrus-iv/• https://www.worldhistory.org/article/166/the-cyrus-cylinder/
بخش4:
دنباله ( ادامه ) ترگُمه ( ترجمه ) بخش نخست ( A، نسخه موزه بریتانیا ) از استوانه کوروش بزرگ:
20. ana - ku mKurāš Šar kiššati
šarru rabū šarru dannū šar Bābili
šar māt Šumeri ū Akkadi šar kibrāti irbēttim
...
[مشاهده متن کامل]

۲۰ - منم کوروش، شاهِ جهان، شاهِ بزرگ، شاهِ نیرومند ( دانا )
شاهِ بابِل، شاهِ سرزمین های سومِر و اَکَد، شاه چهارگوشهٔ جهان
☆واکاوی واژه ها:
ana - ku: من هستم، منم
m: نشان نام کسی
Kurāš: کوروش بزرگ
Šar: شاه، پادشاه، فرمانروا، دادار - کوتاه شده šarru
kiššati: مجموعه، کُلیّت، جمع شدگی - جهان، کُل سرزمین های شناخته شده و یکپارچه
šarru rabū: شاهِ بزرگ، پادشاه والا، فرمانروای شکوهمند ( کاریزما دار )
šarru dannū: شاهِ نیرومند و دانا، پادشاه رویین تن، فرمانروای تَهَمتَن
māt: سرزمین، کشور، قلمرو، میهن، خاک، ناحیه
šar Šumeri: شاه سومِر
ū Akkadi: وَ اکَدی
Šar: شاه، پادشاه، فرمانروا، دادار - کوتاه شده šarru
kabār / kibrāt: بزرگی، فَرّ و شکوه - جهان، دنیا، عالم، کیهان، گیتی
irbēttim: چهار گوشه، چار سوی
.
21. mār mKāmbuzīa šarru rabū
šar ālu Anšanu mār māri mKurāš
šarru rabū šar ālu Anšanu
Šabalbal mŠīš - pīš
šarru rabū šar ālu Anšanu
۲۱ - پسرِ ( فرزند ) کمبوجیه ( یکم ) ، شاه بزرگ،
شاه سرزمین اَنشان
نوادهٔ کوروش ( یکم ) ، شاه بزرگ، شاه اَنشان
از تَبارِ چیش پیش، شاه بزرگ، شاه اَنشان
( ( کوروش دوم یا بزرگ> پسر کمبوجیه اول> نوه کوروش اول> نَبیره چیش پیش> نَدیده هخامنش ) )
☆واکاوی واژه ها:
mār: پسر، فرزند
m: نشان نام کسی
Kāmbuzīa: کمبوجیه یکم ( پدر کوروش دوم یا بزرگ )
šarru rabū: شاهِ بزرگ، پادشاه والا، فرمانروای شکوهمند ( کاریزما دار )
šar ālu Anšanu: شاه سرزمین اَنشان
mār māri mKurāš: نوه یا نواده کوروش یکم ( پدر بزرگ کوروش دوم یا بزرگ )
Šabalbal: تَبار، نژاد، نسل، خاندان، نیاکان، نَبیره، جَد - در نوشته اکدی به آن šapolpol هم می گویند
m: نشان نام کسی
Šīš - pīš: چیش پیش ( نَبیره یا جَدّ کوروش بزرگ )
.
22. ziru dārū ša šarrūtu ša ilu Bēl ū
ilu Nabū irāmū palāh - šū ana
tūb libbi - šūnu ū ihšiha šarrūtu - šu enūma
ana Kīrib Bābili erubū šalimīš
۲۲ - [کوروش بزرگ] تَبارِ جاویدان ( اَنوشه ) دارد و ایزد بِل ( بَعل ) و نَبو، پادشاهی اش را دوست می دارند
[کوروش بزرگ] با خویشتنداری خویش، دل هایشان ( ایزدان ) را خُشنود گردانید ( خوشدِلشان کرد ) و [ایزدان] شادمان شدند
[کوروش بزرگ] هنگامی که به بابِل آمد، پادشاهی اش را در آرامش و آسایش [برگزار کرد]
☆واکاوی واژه ها:
ziru: تخم، نسل، نژاد، تَبار
dārū: جاویدان، پایدار، بی مرگ، نوشه ( اَنوشه ) ، همیشگی، اَبَدی
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
šarrūtu:شاهی اش، پادشاهی اش، فرمانروایی اش
ilu Bēl: خدای بِل ( بَعل - خدای بزرگ بابِل به مانند ایزدبانو آناهیتا )
ū: حرف ربط ( وَ )
ilu Nabū: ایزد نَبو ( ایزد فرهنگ و دانش به مانند ایزدبانو چیستا! )
irāmū: دوست داشتن، علاقه نشان دادن، مهر می ورزند، دلبستگی دارند
palāh - šū: پرهیز او، تقوای او، خویشتنداری او
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
tūb libbi: خشنودی درونی، خوشدِلی، رضایت قلبی، خرسندی راستین ( واقعی )
šūnu: ضمیر جمع
ū: حرف ربط ( وَ )
ihšiha: شادی، شادمان، خوشحال، خُشنود، خرسند، سَرخوش
šarrūtu - šu: پادشاهی او، شاهی او، فرمانروایی او
enūma: هنگامی که، زمانی که، وقتی که، چون، بدانگه
ana Kīrib: به درونِ، به داخلِ
Bābili: بابِل باستان
erubū: وارد شدن، آمدن، رفتن
šalimīš: در آرامش، به سلامتی، به خوشی و میمَنَت، امن و امان یا در پناه
.
23. ina ulši ū rišātim
ina ekal mālki armā
šu - bat bēlu - tim ilu Marduk
bēlu rabu libbi rītpa - šu
ša mare Babili ū [. . . ]
annima ū mišam ašeha palāh - šu
۲۳ - فرمانِ پادشاهی در کاخِ شاهانه، به دستورِ گرانمایه، ایزد مَردوک، پروردگار بزرگ، برگزار ( انجام ) شد
[مَردوک]، دل و نیاز او را که برای مردمان بابِل وَ [. . . سومِر بود را برآورده کرد]
سپس آنچه رُخ داد ( پیروزی ) برای خویشتنداری ( تقوای ) او ( کوروش بزرگ ) بود
☆واکاوی واژه ها:
ina: در، به هنگام، برایِ
ulši: سلطه، حکومت، فرمان، دادار
ū: حرف ربط ( وَ )
rišātim: پادشاهی، شاهی، فرمانروا
ina: در، به هنگام، برایِ
ekal: کاخ، قصر، کوشک، عمارت بلند
mālki: مَلِکانه، پادشاهانه، خسروانه، شاهانه
armā: ایستادن، برپا کردن، برگزار شدن، انجام شدن، پابرجا و برقرار ساختن
šu - bat: به فرمان، به دستور، به خواستار
bēlu - tim: بزرگ منش، بلندمرتبه، گرانمایه، شکوهمند، والا
ilu Marduk: ایزد مردوک ( به مانند اهورامزدا )
bēlu rabu: پروردگار ( رَبِّ ) بزرگ، دادار وَرجاوَند
libbi: قلبش، دلش
rītpa - šu: اراده، نیّت، خواسته، نیاز
ša: که/آنکه، از ( ضمیر موصولی )
mare Babili: مردمان بابِل، آدم های بابِل
ū[. . . ] : در متن شکسته و خوانا نیست: وَ[سومِر بود را برآورده کرد. . . ]
( ( گمانه زنی: شاید "سومِر بود را برآورده کرد" واژه بعدی باشد! ) )
annima: از آنجا، سپس، بعد از آن
ū: حرف ربط ( وَ )
mišam: رُخ دادن، پیش آمدن، اتفاق افتادن، روی دادن، انجام شدن
ašeha: آنچه، چون
palāh: ترس محترمانه و با ارزش ( خاشع ) ، پَرهیز، تقوا، خویشتنداری
.
24. umma nīa rapšatim
ina Kīrib Babili išāddiha
šūlmaniš naphar māt Šumeri
ū Akkadiki mugallitim ulū šarši
۲۴ - این سُخَن ( پیام ) آشکار ( واضح ) من ( کوروش بزرگ ) است:
در درونِ بابِل، به درستی ( بی درگیری ) ، سرزمین های سومِر و اَکَد را آرام و امن کردم و هیچ ستمی ( ظلمی ) نشد
☆واکاوی واژه ها:
umma: سُخَن، گفته، فرموده، کلام، پیام - چنین گوی، بدینسان ( این چنین ) فرمایش کن
nīa: من، اینجانب
rapšatim: روشن، آشکار، واضح، هویدا، صَریح، بی پرده، رُک و راست
ina: در، به هنگام، برایِ
Kīrib Babili: درونِ بابِل
išāddiha: کردن، انجام دادن، شدن
šūlmaniš: به آرامی، به سلامتی، به درستی، به خوشی، بدون خشونت و درگیری
naphar:همه، تمام، جُملِگی
māt: سرزمین، کشور
Šumeri
ū Akkadiki: سومِر و اکَد
mugallitim: صلح، دوستی، آرامش، امنیت، در پناه
ulū: پیشوند منفی ساز
šarši: آسیب و گزند رساندن، جور و ستم کردن، ظلم کردن
.
25. dannat Babili ū kullat mahāzi - šu
ina šalīmtim aštehe mare Babili [. . . ]
ki mala libi [. . . ] ū ma abšiani
lā šimati - šūnu šubat - šūnu
۲۵ - دِژ بابِل و همه میدانِ شهری اش را در آرامش و دوستی برپا کردم ( رسیدگی کردم )
در آن هنگام، مردمانِ بابِل[. . . ] را دلارام و [دِلگرم. . . ] ساختم و هیچ سَرکوفتی ( مجازاتی ) به آن ها نرسید
☆واکاوی واژه ها:
dannat Babili: دِژ بابِل، قلعه بابِل، بارو بابِل
ū: حرف ربط ( وَ )
kullat: تمام، همه، کُل، جُملِگی
mahāzi: محوطه شهر او، فضای مقدس شهری اش، میدان شهری اش
ina: در، به هنگام، برایِ
šalīmtim: آرامش، سلامتی و درستی، صلح، آشتی و دوستی، خوشی و شادمانی
aštehe: برقرار، پابرجا، برپا، برگزار، انجامیدن
mare Babili: مردمان بابِل
Ki: هنگامی که، زمانی که، چون
mala: مُلایم، دل آرام، سازگار، مطمئن، آسوده خاطر
libi[dannū. . . ]: [ . . . دلگرم، قویدِل]
ū: حرف ربط ( وَ )
ma: و سپس ( حرف ربط )
abšia: ساختن، انجام دادن
ni: من
lā: پیشوند منفی ساز، بدونِ، هیچ
šimati: سرنوشت، تقدیر، مَشیّت - در اینجا چون با پیشوند منفی آمده است، میشه:
توبیخ، شَماتَت، سرزنش، نِکوهِش، سَرکوفت، مجازات
šūnu: ضمیر جمع
šubat: رسیدن، آمدن، وارد شدن
šūnu: ضمیر جمع
.
26. anhūt - šūnu ūpāššiha
ūšāptīr nišū sarba - šūnu ana ipšēti nīa mala
ilu Marduk bēlu rabu ūihdiema
۲۶ - رنج ها و گرفتاری های آنان ( مردمان بابِل و بردگان یهودی ) را آشکار کردم ( نشان دادم ) و از بین بردم
مردمان پریشان حال ( قحطی زده یا گرسنه ) را با کارهایم دل قرص ( مطمئن ) نِمودم
ایزد خدایان؛ مَردوک بزرگ، از [کارهای] من ( کوروش بزرگ ) خشنود گردید
☆واکاوی واژه ها:
anhūt: ناتوانی، رنج، خستگی، درماندگی، بیچارگی، گرفتاری
( ( šūnu: ضمیر جمع - منظور: مردمان بابِل و بردگان یهودی ) )
ūpāššiha: آشکار کردم، برمَلا ساختم، روشن ساختم
ūšāptīr: برطرف کردم، از میان ( بین ) بردم، مُرتَفَع یا چاره ساختم
nišū: مردمان، انسان ها، بَشَریَّت
sarba: خشکسالی، گرسنگی، قحطی، تهی دستی، پریشانی
šūnu: ضمیر جمع
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
ipšēti: کارها، کردارها، کُنِش ها
nīa: من، اینجانب
mala: مُلایم، دل آرام ( آسوده ) ، سازگار، دل قرص، مطمئن، آسوده خاطر
ilu Marduk bēlu rabu : ایزد خدایان، مَردوک بزرگ
ūihdiema: شادمان ساختن، خشنود گرداندن، خرسند کردن
.
27. ana iāti mKurāš Šarru palīh - šu
ū mKāmbuzīa marī sit libbī - nīa
ū ana naphar umma - nīa
۲۷ - برای ( بخاطرِ ) من، کوروش پادشاه، که در برابر مَردوک پرهیزگار ( خاشع ) هستم و برای کمبوجیه، پسر نازنین و نورچشمی دلِ من و برای ( بخاطرِ ) همهٔ سپاهیانم. . .
☆واکاوی واژه ها:
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
iāti: به من، از سمت و سوی من، از طرف من
m: نشان نام کسی
Kurāš: کوروش بزرگ
Šarru: شاه، پادشاه
palīh - šu: پرهیزگاری از او، ترس محترمانه از او، خویشتنداری از او، تقوا در برابر او، خاشع برای او - فروتن و خاکساری دربرابر او
ū: حرف ربط ( وَ )
m: نشان نام کسی
Kāmbuzīa: کمبوجیه دوم ( پسر کوروش دوم )
marī: پسران، فرزندان
sit libbī - nīa: نورچشمی دلِ من، دوست داشتنی دل من، خواستنی دل من، محبوب دلِ من
( ( در شیرازی و لُری داریم: سِی ( sit ) یا سِیل کن: نگاه کن - که از واژه سَهی ( سَهِش! ) میاد و در انگلیسی: see ) )
ū: حرف ربط ( وَ )
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
naphar: همه، تمام، جُملِگی
umma - nīa: ارتش های من، سپاهیان من، نیروهای من
.
28. damqiš ikrūb - ma ina šalīmtim
māhar - ša tābiš nītt - āid iluti - šu
sirti naphar šarri ašīb parakki
۲۸ - با نیکویی راز و نیاز ( دعا ) کردم و در آرامش، در پیشگاه او ( مَردوک ) ، پاکدلانه ( خوشدِلانه ) آبروی ایزدی او ( حُرمتِ اُلُوهیَّتَش ) را به جای آوردم
همهٔ شاهانی که بر جایگاه شاهانه وَرجاوَند ( مقدس ) نشسته اند، هم ( همیشه ) [آن را به جا می آوردند]
☆واکاوی واژه ها:
damqiš: به نیکی، به خوبی، نیکوکارانه، پسندیده
ikrūb - ma: نیایش کردم، راز و نیاز کردم، دعا کردم
ina: در، به هنگام، برایِ
šalīmtim: آرامش، آسودگی، سلامتی و درستی، صلح، آشتی و دوستی، خوشی و شادمانی
māhar - ša: در برابر او، در پیشگاه او، در نزد او
tābiš: پاکدلانه، نیکوکارانه، خیرخواهانه، به نیکی و بهروزی، خوش ذات گونه ( خوشدلانه )
nītt - āid: نَهادم، گزاردم، عرضه کردم، به جای آوردم
iluti - šu: اُلُوهیَّت او، مقام خدایی او، پروردگاری او، ایزدی او
sirti: حُرمَت، آبرو، ارج، اعتبار، ارزشمندی - وَرجاوَندی، تقدس، پارسایی، سِپَنتایی
naphar: همه، تمام، جُملِگی
šarri: شاه، پادشاه
ašīb: نشستن، ساکن شدن،
parakki: جایگاه شاهانه ورجاوَند، تختِ پادشاهی سِپَنتا، اورنگ ( اَریکه ) مقدس
.
29. ša kalī šikbrāta ištu
tamtim elītim adi tamtim šaplītim
ašib mat kal[. . . ] šarrāni māt Amūrrī
ašib kuštari - āid kalī - šūnu
۲۹ - از همه دِژها ( مرز سرزمین ها ) در هنگامی که، [مردمانی] از دریای پهناور بالا ( اقیانوس مدیترانه ) تا دریای پهناور پایین ( شاخاب پارس ) ساکن بودند
[همچنین] سرزمین[. . . کَلده] و شاهان سرزمین اَموریان ( سوریه و لبنان ) در آن جای دارند
آزادی و پناه ( امنیت ) را برای همه آنان فراهم کردم ( کوروش بزرگ )
☆واکاوی واژه ها:
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
kalī: تمام، همه، کُل
šikbrāta: دِژها، سنگرها، قلعه ها، باروها، استحکامات
( ( نگرش یا منظور از دِژها: قلمروها یا مرز سرزمین هایی که به دستِ کوروش بزرگ بودند! ) )
ištu: از هنگام، در زمان
tamtim: دریای پهناور، اَبَر دریا، ژرف دریا، اقیانوس
elītim: بالا
( ( دریای پهناور بالا : اقیانوس مدیترانه ) )
adi: تا ( پیگیری، دنبال کردن، ادامه دادن )
šaplītim: پایین
( ( دریای پهناور پایین: شاخاب پارس یا خلیج فارس ) )
( ( افزون بر کوروش بزرگ، نام "خلیج فارس" در سنگ نوشته آبراهه داریوش ( Dsc ) یا کانال سوئز به نام دریای پارس، آمده است! ) )
ašib: ساکن شدن، جای گرفتن، بودن، برقرار شدن، پا گرفتن
māt: سرزمین، کشور
kal[. . . ]: در متن شکسته ولی گمان کنم واژه "kaldu: کَلده" باشد
( ( سرزمین کَلده یا کَلدان، سرزمینی بود که بردگان و اسیران یهودی، هفتاد سال به یوغی ( بردگی ) برده شده بودند و در آنجا زندگی می کردند و پس از پیروزی کوروش بزرگ از دست نبونَئید آزاد و شاد گشت! ) )
šarrāni: شاهان، پادشاهان
māt Amūrrī: سرزمین عَموری ( اَموری ) - امروزه بخشی از سوریه و لبنان کنونی
kuštar: صلح، آشتی، دوستی، آرامش، آزادی و امنیت، در پناه، خوشی و شادمانی
āid: انجام دادم، فراهم کردم
kalī - šūnu: همه آنان، کُلِ آن ها، همَشون
.
30. bilat - šūnu kabīttim ū builunima
kīrba Babili ūnāšiq šepūa ištu [. . . ]
adi ālu Aššur - ki ū ŠuŠan - ki kalī - šūnu
۳۰ - خانه های آنان را آباد کردم ( برپا کردم ) و به دلِ ( مرکزِ ) شهر بابِل فرستادم،
از [… بابِل و سومِر] تا شهر آشور و شوش همه آنان را جای دادم
( ( این بند می گوید: کوروش بزرگ افزون بر این که به دین و آیین هر کس ارج می نهاده، به مردم ستم دیده خانه هایی در بهترین جا داده است! ) )
☆واکاوی واژه ها:
bilat: خانه، بِیت، سَرپناه، کاشانه، ساختمان
( ( šūnu: ضمیر جمع - آنان، آن ها
فردید یا منظور: مردمان ستم دیده بابِل و بردگان یهودی است ! ) )
kabīttim: برپا گردیدن، نصب کردن، برقرار و وضع شدن، مستقرر نمودن، جا دادن
ū: حرف ربط ( وَ )
builunima: فرستادم، راهی و روانه کردم، گُسیل دادم
kīrba Babili: درون بابِل، داخل بابل
ūnāšiq: بازسازی کردن، آباد کردن، ویرایش ساختن، مَرِمَّت انجام دادن
šepūa: پایگاه، مرکز خانه
ištu [. . . ]
adi : از[. . . ] تا - به گمانم از "بابِل و سومِر" بوده است!
ālu: شهر، سرزمین، کشور
Aššur - ki: آشور - kiپسوند مکان
ŠuŠan - ki: شوش - ki پسوند مکان
kalī - šūnu: همه آنان، کُلِ آن ها، همَشون
.
31. Agadeki māt ešnunak, ālu Zamban
ālu Metūrnu, Deriki, adi pāt māt Qutī
mahāza ša ebirti nāru Diqlat
ša ištu apnama nadū šubat - šūnu
۳۱ - [همچنین] سرزمین آگاده ( اَکَد ) ، سرزمین اِشنونا، شهر زَمبان، شهر مِتورنو و دِری تا مرز سرزمین گوتی، پیرامون ( حومه ) که از آغاز در آنجا، کنار رود دِجله بودند و زندگی شان را سِپَری می کردند
☆واکاوی واژه ها:
Agadeki: سرزمین آگاده یا اَکَد ( امروزه فُرات، از ترکیه تا عراق و سوریه ) - ki پسوند مکان
māt: شهر، سرزمین
ešnunak: اِشنونا ( امروزه دیاله عراق )
ālu: شهر
Zamban: زَمبان ( گمانه زنی: امروزه کَرکوک عراق )
Metūrnu: مِتورنو ( گمانه زنی: مِندلی عراق )
Deriki: دِری ( گمانه زنی: خانقین عراق ) - ki پسوند مکان
adi pāt: تا مرز، تا قلمرو، تا ناحیه
māt Qutī: سرزمین گوتیان ( امروزه در آذربایگان ایران )
mahāza: حومه، پیرامون
ša ebirti nāru Diqlat : که در کنار ( گذرگاه ) نَهر ( رودِ ) دجله
ša ištu apnama: که یا آنچه از آغاز یا اول
nadū: در آنجا بودن یا نَهادن، قرار داشتن
šubat - šūnu: جایشان، سکونتگاه شان، سپری کردن زندگی شان
.
32. ilāni ašib libbi - šūnu ana ašri - šūnu
ūtir - ma ušar - ma ašubat dā'erāta
kullat nišē - šūnu upāhhir ma
uteir dādmi - šūnu
۳۲ - خدایانی را که در میان آنان جای گرفته بودند، به جایگاه های خود بازگرداندم
و سپس خانه های ویران شده را بازسازی ( مَرِمَّت ) کردم
تمام مردمانشان را گرد آوردم و اموال و دارایی هایشان را به آنان بازپَس دادم ( کوروش بزرگ )
☆واکاوی واژه ها:
ilāni: خدایان، ایزدان
ašib: ساکن شدن، جای گرفتن، بودن، برقرار شدن، پا گرفتن
libbi - šūnu: در درون آن ها، در دلِ آنان، در میان آنان
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
ašri - šūnu: جایگاه آنان، مکان آنان، پایگاه آنان
ūtir - ma: برگرداندم، بازگرداندم - از فعلtāru
ma: و سپس ( حرف ربط )
ušar - ma: بازسازی کردم، آباد کردم، ویرایش کردم، مَرِمَّت ساختم، دوباره برقرار کردم - از فعل šūšuru
ašubat: سکونتگاه، منزلگاه، خانه ها، کاشانه ها
dā'erāta: ویران شده ها، مخروبه ها، بِیغوله ها
kullat: همه، تمام، کُل
nišē - šūnu: مردمانشان
upāhhir: گردآوردن، جمع کردن، چَپیره
ma: و سپس ( حرف ربط )
uteir: برگرداندم، بازگرداندم، بازپَس دادن - از فعلtāru
dādmi - šūnu: دارایی ها، اموالشان، مال و مَنالشان
.
33. ū ilāni māt Šumeri ū Akkadi
ki ša mNabū - nāʾid ana uggātim
bēl ilāni ušērib ū ana kīrib Bābili
ina kibīti Marduk bēl rabū ina šalīmti
۳۳ - و ایزدان سرزمین سومِر و اَکَد را که نَبونَئید به آیین های ناپسند به زور وادار کرده بود و به درون بابِل آورده بود
به فرمان مَردوک؛ سَروَر بزرگ، در آرامش ( به سلامتی ) بازگرداندم
☆واکاوی واژه ها:
ū: حرف ربط ( وَ )
ilāni: خدایان، ایزدان
māt: سرزمین، کشور
Šumeri: سومِر
ū: حرف ربط ( وَ )
Akkadi: اَکَد
ki ša: که، آنچه، از آنکه
m: نشان نام کسی
Nabū - nāʾid: نَبونَئید
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
uggātim: ناآگاهی، ناهَنجاری، آیین های نادرست، گمراهی
bēl ilāni: سَروَر بزرگ، پروردگار بلندمرتبه
ušērib: واداشتن، به زور وادار کردن، مجبور کردن - بازگرداندن، برگشت دادن، بازپس دادن
ū: حرف ربط ( وَ )
kīrib Bābili: درون بابِل
ina kibīti: به فرمان، به گفته، به فرموده، به سخن
Marduk bēl rabū: مَردوک، سرور بزرگ
ina šalīmti: در آشتی، در آرامش، به سلامتی و درستی، در صلح و دوستی
.
34. nīa maštaki - šūnu ū šēšib - šūnu
Šubat tūb libbi kullata ilāni
ša ušēribi ana kīrbi mahāzi - šūnu
۳۴ - من ( کوروش بزرگ ) آنان ( ایزدان ) را در سرزمین هایشان و در زیگورات هایشان ( زیارتگاه هاشان ) جای دادم
به بهترین حالتِ کامل و ایزدانی را که بازگردانده شده بودند را به درون پرستشگاه هایشان [بُردم]
☆واکاوی واژه ها:
nīa: من، اینجانب
maštaki: سرزمین، ناحیه، منطقه، گستره
šūnu: ضمیر جمع
ū: حرف ربط ( وَ )
šēšib: جای دادن، سکونت دادن، مستقر ساختن، بودن
Šubat: زیگورات ( زیارتگاه ) ، حَرَم، معبد، کُنِشت، جایگاه وَرجاوَند
tūb libbi: به بهترین شکل، به عالی ترین حالت، به نیکوترین ریخت ( وَجه )
kullata: کامل، تمام، اُسپور
ilāni: ایزدان، خدایان
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
ū: حرف ربط ( وَ )
ušēribi: بازگرداندن، برگشت دادن، بازپس دادن، برگرداندن
ana kīrbi mahāzi - šūnu: به درون معبدشان یا پرستشگاه شان
.
35. ū mišām māhar ilu Bēl ū ilu Nabū
ša arāku ūmēya kīttim litammū littaškaru
amāta dūnkīa ū ana ilu Marduk
bēliya liqbūša mKurāš
šarri palihika ū mKāmbuzīa marī - šu[. . . ]
۳۵ - و نیز، در پیشگاه ایزد بِل و ایزد نَبو [خواستارم]،
که روزهای دادگری ( عدالت ) مرا، بلند ( دراز، طولانی ) گردانند و پایدار ( دائمی ) سازند
و گفتارهای نیک ( هوخت! ) مرا همیشگی ( دائمی ) کنند؛
و [مردمان] در برابر مَردوک، پیشوایم، چنین بگویند:
کوروش، شاهِ پرهیزگار توست،
و کمبوجیه، پسر اوست[. . . ]
( ( گوشزد: کوروش بزرگ ۴۹ سال زندگی کرد
۲۹ سال فرمانروایی کرد و تا پایان زندگی یا عمرش در بابِل، ۹ سال فرمانروایی اش به درازا کشید
تَبارِ هخامنشیان ۲۰۹ سال سرجمع بر بابِل باستان فرمانروایی کردند! ) )
☆واکاوی واژه ها:
ū: حرف ربط ( وَ )
mišām: نیز، همچنین - از ستاکmišu
māhar: در برابر، در نزد، در پیشگاه
ilu Bēl: خدای بِل ( خدای بزرگ بابِل به مانند ایزدبانو آناهیتا )
ū: حرف ربط ( وَ )
ilu Nabū: ایزد نَبو ( ایزد فرهنگ و دانش به مانند ایزدبانو چیستا! )
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
arāku: بلند، درازا، دیرپا، طولانی
ūmēya: روزهای من، روزمَرّه، یومیه من، دوران
kīttim: راستی، درستی، حقیقت، عدالت، دادگری
litammū:گرداندنند، افزون کنند - li پیشوند تمنایی و دعایی
littaškaru: با ثبات، محکم، استوار، پایدار، پابرجا
amāta: گفتار، سخن ها، حرف ها، کلام ها
dūnk: نیک، نیکو، خوش، پسندیده، بهتر، درست و راست ( اَشا ) ، هَژیر!
īa: پسوند ملکی و دارندگی ( من )
ū: حرف ربط ( وَ )
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
ilu Marduk: ایزد مردوک ( به مانند اهورامزدا )
bēliya: سَروَر من، بزرگ من، پیشوای من
liqbūša: بگذار بگویند، خواه سخن کنند، حرف بزنند
m: نشان نام کسی
Kurāš: کوروش دوم یا بزرگ
šarri: شاه، پادشاه
palihika: پرهیزگاری از تو، ترس محترمانه از تو ، خویشتنداری از تو، تقوا در برابر تو، خاشع برای تو - فروتن و خاکساری دربرابر تو
ū: حرف ربط ( وَ )
Kāmbuzīa: کمبوجیه دوم
marī - šu: پسر او، فرزند او
[. . . ]: کوروش بزرگ؛ شاید در پیرو ( ادامه ) گُفتمان خویش، از همسرش و بانوی دربارش "کاساندان: همه کَس ( چیز ) دان، همه چی تموم" هم حرفی زده باشد که در متن خوانا نیست و خوردگی دارد!
.
36. da[. . mqiš] libbi - šūnu
ū lū [. . . šarši] kalī - šina
šūbti lā - nihtim ū šēšib[…]
paspašē ū tukirhū[…]
۳۶ - [. . . به نیکی ( به خوشی ) ] در میان مردم [می مانم یا هستم] و همه آنان ( مردم ) بدونِ [. . . ستم] و دلهره ( دلواپسی یا دغدغه ) زندگی می کنند[. . . ]
آزادی ( صلح ) برقرار و آزار و ستم زدوده ( برچیده ) شد[. . . ]
( ( گوشزد: این بند و بندهای پَسین ( بعدی ) آن بسیار شکستگی دارد و واژه هایی که گمانه زنی شده است برپایه بندهای پیشین، گُنجانده ام! ) )
☆واکاوی واژه ها:
da[…]: گمانه زنی: damqiš: به نیکی، به خوبی، نیکوکارانه، پسندیده
libbi - šūnu: در درون آن ها، در دلِ آنان، در میان آنان
ū: حرف ربط ( وَ )
lū: پیشوند منفی ساز، بدونِ
lū[…]: گمانه زنی: šarši:آسیب و گزند رساندن، جور و ستم کردن، ظلم کردن - پس میشه: هیچ آسیبی یا گزندی
kalī - šina: همه آنان، کُل آن ها
šūbti: جایگاه، سکونتگاه ، جایِ زندگی
lā - nihtim: بدون ترس و بیم، بدون دلهره، بی باک، وحشت و هَراس نداشتن
ū: حرف ربط ( وَ )
šēšib: جای دادن، سکونت دادن، برقرار کردن، مستقر ساختن، بودن
paspašē:بَرِشنوم ( آیین پاکسازی و زُدودن ) - آرامش، آزادی و صلح، دوستی، آشتی
tukirhū: آزار و اذیت، رنج و مصیبت، ظلم و ستم، جور و جفا

منشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماش
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Baal• https://fa.wikipedia.org/wiki/نبو• https://en.wikipedia.org/wiki/Enlil• https://fa.wikipedia.org/wiki/انشان• https://fa.wikipedia.org/wiki/دودمان_گوتیان_در_سومر• https://fa.wikipedia.org/wiki/اومان_ماندا• https://fa.wikipedia.org/wiki/کاکاسیاه• https://fa.wikipedia.org/wiki/کلده• https://fa.wikipedia.org/wiki/مردم_امور
بخش3:
بندهای 1 تا 19 >>> از زبانِ کاهِنانِ مَردوک
بندهای 20 تا 45 >>> از زبانِ کوروش بزرگ
بندهای آغازی و پایانی، تنها چند واژه از آن ها برجای مانده است >>> 1, 2, 44, 45
.
اَهورامَزدا و ایزدان ایرانی >>> برابر با مَردوک و ایزدان بابِلی، چون کوروش بزرگ برای "مردمان بابِل" سخن گفته است!
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ایزد مَردوک >>> اَهورامَزدا
ایزد بِل یا بَعل >>> ایزدبانو آناهیتا
ایزد نَبو >>> ایزدبانو چیستا ( دین )
ایزد اِنلیل یا اِلیل >>> ایزد باد ( وایو ) ) )
( ( مَردوک در زبان سومری:
اَمَر اُتو: خدای خورشید یا آفتاب جاودانه ( بی مرگ ) >اَمروتوک>کوتاه شده: مَردوک
مانند: اَمرداد >>> امروزه: مُرداد ) )
.
نشانه های مهم در استوانه کوروش بزرگ:
[…] >>> نشانه متن شکسته ( از بین رفته ) یا خوانش و شناسایی نشده
( ) >>> برابر دیگر یا روشنگری بیشتر درباره واژه
.
.
ترگُمه ( ترجمه ) بخش نخست ( A، نسخه موزه بریتانیا ) از استوانه کوروش بزرگ:
1. [. . . ] nišū
۱ - مردمان ( مردمان بابِل )
گمانه زنی: هنگامی که مردمان بابِل، مَردوک را می پرستیدند
☆واکاوی واژه ها:
nišu: مردمان، انسان ها، بَشَریّت
.
2. […] kibrātīm
۲ - بزرگان و شاهزادگان ( اوستایی: واسپوهَران )
☆واکاوی واژه ها:
kabār / kibrāt: بزرگی، فَرّ و شکوه - جهان، دنیا، عالم، کیهان، گیتی
tīm: واژه ساز جمع یا پسوند حالت جمع
گمانه زنی: چهار گوشه جهان، از آنِ بزرگانِ ( ایزدانِ ) بابِل بود
.
3. [. . . ] ka gal matu - ū išakna ana enūtu māti - šu
۳ - [. . . ] کسی ( بِلشَصَّر، پسر نَبونَئید ) فرومایه ( اوزگَل ) برای سامان دادن فرمانروایی سرزمین ( بابِل ) و زیگورات ( معابد ) آن گُمارده شد
( ( بِلشَصَّر، آقازاده ای بود که در زمان نبود پدرش یا نبونَئید، سرزمین بابِل باستان را فرمانروایی می کرد و پادشاهی ناشایست برای بابِل بود که به کُشتار و جور و ستم بر مردمانش زبانزد بود! ) )
☆واکاوی واژه ها:
Ka/ki: کسی، شخصی، فردی
gal:فرومایه، پَست، سَخیف، اوزگَل ( اوستا: زونگَل )
matu - ū: فرمانرواییِ سرزمین یا کشور او
išakna:� برای سامان دادن یا پِی ریزی و ساخت
ana enūtu: معابد ( زیگورات ) و پرستشگاه آن
māti - šu: معابد و پرستشگاه فرمانروایی او
.
4. [. . . ] Ši [. . . tam - šili ] ū šāškīna sīru - šūnu
۴ - او ( مَردوک ) [. . . نُسخه کامل شده از چیزی؟] را بازسازی کرد و آیین های پسندیده شان را برجاگذاشت
( ( در بند ۵ می فهمیم: "از چیزی؟" همان معبد ایسَگیل است! ) )
☆واکاوی واژه ها:
Ši: گونه ندایی šu: او ( ضمیر اشاره )
[. . . tam - šili ]: نُسخه و نمونه کامل شده، نِمود و جِلوه به پایان رسیده، دستاورد نهایی
ū: حرف ربط ( وَ )
šāškina: بازسازی، ترمیم، بِهسازی کردن ( وابسته به معابد )
sīru: کردار نیک، آیین پسندیده، رفتار قشنگ
šūnu: ضمیر جمع
.
5. tam - šili ēsagila ite - [. . . - ti] mana Uriki ū sittatim mahāza
۵ - او ( مَردوک ) نُسخه کامل شده از ایسَگیل را [. . . پابرجا] کرد، برای آن شهر اوروک و [این شکوه و بزرگی را] به سوی بازارهای شهری [رساند]
☆واکاوی واژه ها:
tam - šili: نُسخه و نمونه کامل شده، نِمود و جِلوه به پایان رسیده، دستاورد نهایی
ēsagila: پرستشگاه ایشتار و معبد مَردوک
ite - [. . . - ti]: فعل ناقص و از بین رفته در متن، که بیشتر پژوهشگران به [aštehe: برقرار کرد، پابرجا ساخت] معنا می کنند
mana: به سویِ، به جهت، روانه شدن
Uriki: شهر اوروک در میان رودان باستان ( بین النهرین ) باستان، امروزه جنوب عراق یا نِینوا کنونی
ū: حرف ربط ( وَ )
sittatim mahāza: در اینجا: بازار شهری، میدان شهری - جایگاه دینی، محوطه مذهبی، پردیس آیینی، پرستشواره
.
6. parās lā simātišunu ta - [. . . - li]
ū mišamma iddinibbub ū ana nakritim
۶ - [نَبونَئید] پاره ای ( بخشی ) از دارایی های [مردم بابِل] را [. . . بازستاند، مصادره کرد]
و آن ها ( مردم ) از چیزها یا دارایی های کوچکشان هم گله مند ( ناراضی ) بودند یا شکایت داشتند و این کارها دشمنی را افزایش داد
( ( گوشزد: نَبو یا نَبونَئید یا نَبونیدوس یا نَبونید به دست بزرگان و اشراف زادگان بابِل باستان برگزیده شده بود! ) )
☆واکاوی واژه ها:
parās: پاره، بخش، قطعه، بهره، قسمتی
lā: پیشوند منفی ساز، بدونِ
simātišunu: ثروت، دارایی، مال و مَنال
šūnu: ضمیر جمع
ta - [. . . - li]: به گمان فراوان واژه ( telū/šalū ) بود که در متن از بین رفته است: بازستاندن، مصادره کردن، فروخوردن
ū: حرف ربط ( وَ )
mišamma: چیزهای کوچک یا اموال خُرد
iddinibbub: ناله کردن، فریاد زدن، دلخوری، دادخواهی، گله مندی، شکایت، شِکوه
ū: حرف ربط ( وَ )
ana nakritim: به سوی کارهایی که دشمنی را افزایش می دهد یا آتیش بیار معرکه یا کینه شدن!
.
7. Šattukkū ū šaptīliu liūddi […] ištakkan Kīrib mahāzi palāha ilu Marduk šar ilāni
ša kiše asūššu
۷ - پیشکش های روزانه و نیایش های نادرست برپا ( برگزار ) گردید
و [او ( نَبونَئید ) ] [. . . پیوسته] آیین ها را درون شهر را برهم می زد،
بندگی ( ترسِ محترمانه ) از خدای مَردوک، پادشاه خدایان [را از میان برده بود]
همچنین کِشت های ( غلات ) وابسته به او ( مَردوک ) را [هدر می داد]
☆واکاوی واژه ها:
Šattuk: نذورات، پیشکش ها و قربانی های روزانه ی معبد
Kū: نادرست، ناشایشت - ضمیر تاکیدی
ū: حرف ربط ( وَ )
šabtīliu: دعاها، نیایش ها، وِردهای مذهبی
[. . . ]: گمانه زنی: iteni: پیوسته، پیاپی، پشت سرهم، رگباری - از سِتاک Itn / Dtn
liuddi/ū - addi: برهم زدن، اختلال، نابسامانی، هَرج و مَرج - گمان کنم از ریشه nadū: انداختن، واژگونی
ištakkān: برپا گردید، برگزار و انجام شد، برقرار و وضع شد، مقرر نمودن، جا داده شد
Kīrib mahāzi: درون شهر مقدس یا در میان محوطه آیینی
palāha: عبادت، بندگی، پرستش، ترسِ محترمانه، خَشیّت الهی - از سِتاک palāhu
ilu Marduk: خدای مردوک، ایزد مردوک
šar ilāni: شاه خدایان، امپراتور خدایان ( ترکیب وصفی )
ša: که/آنکه - همچنین ( ضمیر موصولی )
Kīše: کِشت چیزی مانند: غله، گندم یا آذوقه
asūš: از آنِ کسی یا سَهم کسی، وابسته به کسی یا چیزی
šu:� او ( ضمیر اشاره )
.
8. limūtti āli - šu iteni eppūš
ūmi ša ammēni [. . . ] ina abšāni
lā tapšūti ū halliq kullat - sīn
۸ - او ( نَبونَئید ) شرارت پیوسته ای بر شهرش روا می داشت
هر روز؛ بیش از بیش [. . . ] در زیرِ یوغی ( بردگی ) سنگدلانه، همهٔ مردمش را هَلاک می کرد
☆واکاوی واژه ها:
limūtti: بدی، شرارت، پلیدی، بَدنهادی ( لیم لیمی! ) - از سِتاک limūttu
āli - šu: شهر او، شهرَش
iteni: پیوسته، پیاپی، پشت سرهم، رگباری - از سِتاک Itn / Dtn
eppūš: روا داشتن، انجام دادن، دست به کار شدن
ūmi: حالت جمع روز - هر روز، هربار
ša: که/آنکه - از ( ضمیر موصولی )
ammēni: از واژه awātu ammi: بیشتر، افزاینده
ina: در زیر
abšāni: یوغ، بردگی، بیگاری، جور و ستم
lā: پیشوند منفی ساز
tapšūt:مهربان، نرم دل، خوشدل
( ( lā tapšūt: بی رحم، خَشِن، سنگدل، سیاه دل ) )
ū: حرف ربط ( وَ )
halliq: هَلاک کردن، نابود ساختن، ویران کردن، ریشه کن کردن
kullat - sīn: همه آن ها، همشون، تمامِ مردم
.
9. ana tazīmti - šīna ilu Enlil bēl ilāni ižiz
iguğū ma […] kišūr - šūn ilāni ašīb libbi - šūnū izibū admanī - šūnū
۹ - در برابر گِلایه های آنان ( مردم بابِل ) ، اِنلیل ( اِلیل! ) ، سَروَر ( بِل ) خدایان، خشمگین شد؛
رو برتافت و سپس [. . . ] کشورشان ( بابِل ) را رها کرد.
خدایانی که در میان آنان می زیستند،
زیگورات ها ( زیارتگاه ها ) و معابد خود را وِل ( رها ) کردند
( ( در بند ۳۳ و ۳۸: کوروش بزرگ، ایزدانِ بابِلی و سومِری به مانند اِلیل که برای مردمان بابِل ارزشمند بود را باز می گرداند و معبد آنان را بازسازی می کند ) )
☆واکاوی واژه ها:
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
tazīmti: شِکوه، شکایت، دادخواهی، گِلایه
šīna: آن ها، آنان ( ضمیر جمع )
ilu Enlil: خدای اِنلیل یا اِلیل ( به مانند ایزد باد )
bēl ilāni: سَروَر خدایان یا بِل ( خدای بزرگِ بابِل ) ایزدان
ižiz: ژیان، خشمگین، ژِکیدن، آشفته شدن - از سِتاک ežēzu
iguğū: رویگردانی، رو تافتن، پشت کردن، دست کشیدن - از ریشه gugū
ma: و سپس ( حرف ربط )
kišūr: کشور، سرزمین، قلمرو، فرمانروایی
šūnū: آن ها، آنان ( ضمیر جمع )
ilāni: خدایان، ایزدان
ašīb: نشسته، ساکن، باشنده، زیستن، زندگی کردن، مُقیم، شهروند
libbi - šūnū: در میان آنان، بین آن ها
izibū: رها کردن، ترک کردن، وِل نمودن، وانهادن، هِلیدن
admanī: مردمان معابد، جایگاه ورجاوند، زیگورات، پرستشگاه، کُنِشت
šūnu: ضمیر جمع
.
10. ina uggati ša šēribi ana Kīrib Bābili
ilu Marduk ti[…] līšāhra ana naphar dādmī
ša innadū šubāt - sūnū
۱۰ - ایزد مَردوک، در خشم فرورفته بود[. . . ]، خشمگین از این که به درونِ بابِل ( شُوآنه ) ضربه زده بود ( نبونَئید )
[سپس] بر همهٔ مردمانی که در زندگیشان، از پا افتاده و درمانده بودند، همدردی کرد!
☆واکاوی واژه ها:
ina uggati: در خشم، در کین ( قهر ) ، برآشفتگی
ša: که/آنکه - از ( ضمیر موصولی )
šēribi: وارد آوردن، فرو کردن، زدن ضربه، کوفتن
ana Kīrib Bābili: به درون بابِل، در میان بابِل
( ( در سروده های آیینی: به بابِل، شُوآنه ( Šuānna: دستِ ایزدان، نیروی آسمانی ) می گفتند
در سومری: به آن دینتیر ( Dīn. tīr: نظم الهی، اَشای اهورایی ) و کَدینگیر رَ"پسوند دارندگی" ( Ka. dingir. ra: دروازه یا خانه ایزدان وَرجاوَند ) می گفتند ) )
ilu Marduk: خدای مَردوک، ایزد مَردوک ( به مانند اهورامزدا )
ti[…]: فعل ناقص و از بین رفته
līšāhra:فرونشاندن ( فروکِش کردن ) ، آرام کردن، ملایم ساختن - līپیشوند تمنایی یا خواهشی
( ( واژه "همدردی کرد، دلگرمی داد" از همان واژه "līšāhra" برداشت شده است! ) )
ana naphar dādmī: به تمامی آدمیان، بر همه مردمان
ša innadū: درمانده، از پا افتادن، زمین گیر و ناتوان شدن، پاتال!
šubāt - sūnū: جایگاه شان ( جاشون ) ، زیستگاه شان، زندگی شان
.
11. ū nišē māt Šumeri ū Akkadi ki ša imū Šalāmtā ū sāhhīr ka[…] Ši irtaši tāra kullat mātāti kalīšina ihīt ibri - ešu
۱۱ - و [پس از آمدن کوروش بزرگ]، مردمِ سرزمین های سومِر و اَکَد در حالت برقراری صلح و آرامش به سَر می بردند[. . . ]
و او ( کوروش بزرگ ) هَرج و مَرج و تَرس را [پایان داد] و تمامی سرزمین ها را به آرامش ( صلح ) بازگرداند
☆واکاوی واژه ها:
ū: حرف ربط ( وَ )
nišē: : مردمان، انسان ها، بَشَریّت
māt Šumeri ū Akkadi: سرزمین سومر و اَکَد
ki ša: در حالتی از، در چگونگی از، در هنگامی که
imū: داشتن، برقرار بودن، برپا بودن
Šalāmtā: صلح و دوستی، آرامش و آسودگی، سلامتی و تندرستی
ū: حرف ربط ( وَ )
sāhhīr ka: زندگی کردن، زیستن، به سَر بردن
Ši: گونه ندایی šu: او ( ضمیر اشاره )
irtaši: بی نظمی، آشوب، هَرج و مَرج، نابسامانی
tāra: خطر، تهدید، بیم، تَرس
kullat mātāti: کُلِ سرزمین ها، همه کشورها
kalīšina: آن ها، آنان ( ضمیر جمع )
ihīt ibri - ešu: به آرامش رساند، به حالت خوب بازگرداند
.
12. ištēma malki išāru bibbil libbi
ša ittamā qatūš - šu mKurāš
šar āli An - šan [. . . ] ittabi nibītu - šu ana malkūtim
šar kullat naphar izzakra šūma - šu
۱۲ - چون [مردوک]، سخنِ نیک و راستِ پادشاه ( کوروش بزرگ ) را که از ژرفایِ دل ( جانِ دل ) گفته شده بود؛شنید، دستِ "کوروش"، شاه اَنشان را [. . . گرفت، فِشُرد یا بالابرد]
سرنوشتِ او را برای شاهَنشاهیِ جهان، بر همگان یاد کرد و نام او را نوید ( بشارت ) داد
☆واکاوی واژه ها:
ištēma: چون شنید، هنگامی که گوش سپرد
malki: گفتار پادشاه، سخن شاه
išāru: راست و درست ( اَشا ) ، پسندیده، خوشایند
bibbil libbi: از ژرفایِ دل، از ته ( صمیم ) قلب و با جونِ دل
ša ittamā: از سوی او گفته شد یا نام برده شد
qatūš - šu: دست او را ( کَت و کول آن را )
m: نشان نام کسی
Kurāš: کوروش بزرگ
šar āli An - šan: شاه سرزمین اَنشان، پادشاه کشور اَنشان
[. . . ]: چون شناسایی نشده "گرفت، فِشُرد یا بالابرد" معنی کردم!
ittabi: نام بردن، خواندن، یاد کردن
nibītu - šu: سرنوشت او، تقدیر او، مَشیّت او
ana malkūtim: برای پادشاهی
šar kullat: شاهی کُل، پادشاهی جهان
( ( پس میشه: شاهِ شاهان، شاهَنشاهی ) )
naphar: همگان، تمام، جُملِگی
izzakra: شناساندن، اعلام کردن، ذِکر کردن، نوید و بشارت دادن،
šūma - šu: نام او
.
13. māt Qutī gimir ummān Māndā
ūkannīša ana šēpišu nišē
salmat qaqqadi ū šakšid katā - šu
۱۳ - [مَردوک] تمامِ سرزمین گوتیان و ارتش مادها را در برابر او گُماشت؛
مردمانِ سیاه سَر ( کاکا سیاه ) را زیرِ دست ( سلطه ) او درآورد و آنان گوش به فرمان او ( کوروش بزرگ ) بودند
☆واکاوی واژه ها:
māt Qutī: سرزمین گوتیان ( امروزه در آذربایگان ایران )
gimir: همه، جُملِگی، تمامِ ( تمامی )
ummān Māndā: ارتش مادهای شرقی ( کیمِری )
ūkannī: برپای او گماشت، سر راه او نهاد - از فعل kanū: تثبیت، استوار، پابرجا
Ša: که/آنکه - از ( ضمیر موصولی )
ana šēpišu: در برابر او، زیر پای او، به پای او
salmat qaqqadi: سیاه سَران ( کاکا سیاهان ) - زبانزد اَکَدی که به مردمان سیاه نیرومند و کارگر عادی جامعه گفته می شد، امروزه این زبانزد خوارگونه ( نژادپرستانه ) است!
nišē: مردمان، انسان ها، بَشَریّت
ū: حرف ربط ( وَ )
šakšid: فرمانبُردار کرد، رام ساخت، گوش به فرمان کرد - از فعل kašādu: به زیر سلطه آوردن، فرمانبُردار کردن، مطیع ساختن، سرسپرده
katā - šu: زیر دست او، در برابر او
.
14. ina kīttim ū mē sarū ištenī ešinātim
ilu Marduk bēlu rabū tarū nišē - šu
ipšēti ša damqāti ū libbašu išarra
hadīš ippalliš
۱۴ - به هنگامِ دادگری ( عدالت ) و در میان آب های طوفانیِ ( پُر تَلاطُم، هَرج و مَرجِ ) کارهای به هم ریخته ( قاتی پاتی ) شده
مَردوک، سَروَر بزرگ، رفتار مردمَش و کارهای نیک را [دوباره] از سَر گرفت!
دل او ( کوروش بزرگ ) را راست و استوار ( دل قرص، مطمئن ) گردانید
و [کوروش بزرگ] با خُشنودی ( با کمالِ میل ) [همه چیز] را بازسازی ( آباد ) کرد
☆واکاوی واژه ها:
ina: در، به هنگام، برای
kīttim: راستی، درستی، حقیقت، عدالت، دادگری
ū: حرف ربط ( وَ )
mē: آب ها، مایعات
sarū: بادِ طوفانی، سیلابی
ištenī ešinātim: کارهای دگرگون شده، امور به هم ریخته، قاتی پاتی، قاراشمیش!
ilu Marduk: خدای مَردوک، ایزد مردوک
bēlu rabū: سرور ( رَبِّ ) بزرگ، خدای خدایان
tarū: بازگرداندن، برگرداندن، احیا کردن، از سَر گرفتن
nišē - šu: مردمَش، مردم خود را
ipšēti: کردار، رفتار، اَعمال
ša: که/آنکه - از ( ضمیر موصولی )
damqāti: کارهای نیک، نیکوکاری،
ū: حرف ربط ( وَ )
libbašu: دل او، قلب او، جان او، سُوَیدا او، سِرِشت او
išarra: راست گردانید، استوار کرد، دل قرصی، اطمینان، اعتماد، پُشتگرمی، پُشتیبانی
hadīš: شادی، شادمانی، خوشحالی، خُشنودی، خرسندی، سَرخوشی، کمالِ میل، دل و جون
ippalliš: بازسازی، آبادانی، ویرایش، مَرِمّت
.
15. ana āli - šu Bābilāni ki alāk - šu iqubī ū šaasbīt - šu ma harrānu Bābili kīma ibri ū tappī itallak ēdā - šu
۱۵ - [کوروش بزرگ] به سوی شهر او ( مَردوک ) راه افتاد ( رَهسِپار شد )
هنگامی که به سرزمین بابِل [رسید]، [مَردوک] فرمایش کرد و او را جای داد
و سپس [کوروش بزرگ به یاری مَردوک] راهِ بابِل را چونان پا به رکاب و دوستانه می پیمود [که گویی یا انگار] از آن آگاه بود
☆واکاوی واژه ها:
ana: به سویِ، درباره، در برابر، برایِ
āli - šu: شهر او، شهرَش
Bāb - ilāni: سرزمین بابِل، کشور بابِل
ki: هنگامی که، زمانی که، چون
alāk - šu: رفتن او، رهسپاری او
iqubī: گفت، فرمود، بیان کرد
ū: حرف ربط ( وَ )
šaasbīt - šu: او را آرام کرد، مستقر ساخت، جای داد
ma: و سپس ( حرف ربط )
harrānu: راه، مسیر، جادّه
Bābili: بابِل باستان
kīma: به مانندِ، چونان، همچون
ibri: همنشین، همدم، همراه، همپا، پا به رکاب
ū: حرف ربط ( وَ )
tappī: همکار، همیار، دوست، رفیق
itallak: راه رفتن، حرکت کردن، پیمودن
ēdā - šu: از او آگاه بودن، او را شناختن
.
16. ummani - šu rapšātim ša kīma mē nārī lā utaddū nibāšūnu kakkešūnu sandū - ma išattiha ū edā - šu
۱۶ - ارتش او ( نَبونَئید ) همچون آب های رودخانه پراکنده ( پاشیده ) و فرو ریخته ( کم شده ) بودند
و سپس آنان ( ارتش نبونَئید ) جان و سِلاح خود را وانهادند ( انداختن ) ،
او ( کوروش بزرگ ) [شورِش ( آشوب ) ] را آرام کرد و از آن آگاه شد
☆واکاوی واژه ها:
ummani - šu: ارتش او
rapšātim: پراکنده، از هم پاشیده، درهم ریخته
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
kīma: مانند، همچون، چونان
mē: آب ها، مایعات
nārī: نَهر، رود ( رودخانه ) ، تَجَن
lā: پیشوند منفی ساز، بدونِ
utaddū: پیدا، استوار، منسجم، پیوسته
nibā: جان، هستی، زندگی ، نیروی حیاتی
šūnu: ضمیر جمع
kakke: جنگ افزار، سِلاح ( پهلوی: زَی، سِنَه )
šūnu: ضمیر جمع
sandū: افکندن، وانهادن، انداختن، پرت کردن، به زمین زدن
ma: و سپس ( حرف ربط )
išattiha: فرونِشاندن چیزی، آرام کردن کسی، فروکِش کردن کاری
ū: حرف ربط ( وَ )
ēdā: دانش، آگاهی، شناخت، بینش
šu: او، آن ( ضمیر اشاره )
.
17. balū qabli ū tahāzi ū šeribāš Kīrib Bābili
āla - šu Bābilāniki ittir
ina šapšāki mār ilu - Nabū - naʾid
šarru lā pālihi - šu ū ūmālla qātū - šu
۱۷ - [از زبانِ کاهِنانِ مَردوک] بی آنکه جنگی شود یا چالِشی رُخ دهد
و بی هیچ تازِشی، هجومی و درهم ریزی ای
ارتش او ( کوروش بزرگ ) به درونِ سرزمینِ بابِل آمد ( وارد شد )
در زیر پای او ( کوروش بزرگ ) ، پسرِ نَبونَئید ( بِلشَصَّر ) بود
که دیگر تَرسی برای مردم ( بابِل ) نداشت،
دست هایش را از کار انداخت ( قدرتش را گرفت ) و درمانده اش کرد
( ( از این بند آگاه می شویم در زمان گرفتن بابِل، نَبونَئید در آنجا نبوده است! ) )
☆واکاوی واژه ها:
balū: بدونِ، بی آنکه، بی هیچ، فاقد
qabli: جنگ، نبرد، کشمکش، کَلنجار، سِتیزه، چالش!
ū: حرف ربط ( وَ )
tahāzi: تازِش، درگیری، جنگ تن به تن
ū: حرف ربط ( وَ )
šeribāš: هجوم، رخنه کردن با زور و قُلدُری، تاخت و تاز
Kīrib Bābili: درون سرزمین بابِل
āla - šu: نیروی او، ارتش او
Bābilāniki: مکان بابِل، جای بابِل - ki پسوند مکان
( ( در سروده های آیینی: به بابِل، شُوآنه ( Šuānna: دستِ ایزدان، نیروی آسمانی ) می گفتند
در سومری: به آن دینتیر یا تینتیر ( Dīn. tīr: نظم الهی، اَشای اهورایی ) و کَدینگیر رَ"پسوند دارندگی" ( Ka. dingir. ra: دروازه یا خانه ایزدان وَرجاوَند ) می گفتند ) )
ittir: آمدن، وارد شدن، داخل شدن
ina: در، به هنگام، برایِ
šapšāki: زیرِ پا، کفِ پا - زیر فرمان، زیر نِگین پادشاهی
mār: پسر، فرزند
ilu - Nabū - naʾid: پادشاه نَبونَئید
šarru: شاه، پادشاه، فرمانروا
lā: پیشوند منفی ساز، بدونِ
pālihi - šu: ترسی از او، بیمی از او، هَراسی از او، واهمه ای از او
ūmālla: مَملو کردن، پُر کردن، انباشتن
qātū - šu: دستانَش، بازُوانَش
( ( زبانزد اَکَدی: دستان یا بازوان کسی را پُر یا انباشته کردن یعنی او را خسته، درمانده و ناکار کردن! ) )
.
18. nišē Bābili kalī - šu naphar
māt Šumeri ū Akkadīki rubiʾe
ū Šakkanakku šaplī - šu ikmisa
ū nāššiq šeppu - šu, ihdū
ana šarrūti - šu immiru pānu - šūnu
۱۸ - [کوروش بزرگ] مردمانِ بابل و تمامِ کشورهای سومر و اَکَد و فرمانروایانِ زیرِ فرمانَش را چَنیم ( مرتب ) کرد
و ریوازَش ( عدالتش ) را برپا ساخت و پادشاهی اش را برای همگان هویدا نمود ( آشکار کرد )
☆واکاوی واژه ها:
nišē: مردمان، انسان ها، بَشَریّت
Bābili: بابِل باستان
kalī - šu: سرزمین او، کشورَش
naphar: همگان، تمام، جُملِگی
māt Šumeri: سرزمین سومِر
ū: حرف ربط ( وَ )
Akkadīki: سرزمین اَکَد - ki پسوند مکان
rubiʾe: جمعیت، انبوه مردم، چَپیره!
ū: حرف ربط ( وَ )
Šakkanakku: فرمانروایان، پادشاهان
šaplī - šu: زیر دست، زیر فرمان، تحت سلطه
ikmisa: برطرف کرد، حل و فصل کرد، چاره پیدا کرد، چَنیم کرد!
nāššiq: ایجاد کرد، انجام شد، برگزار گردید، برپا ساخت، برقرار گشت
šeppu - šu: دادگری اش، عدالتَش، ریوازَش
ihdū: هویدا، آشکار، نمایان، پیدا
ana šarrūti - šu: برای پادشاهی او
immiru: فَرا ( پیشِ ) رو، نزد، روبرو، در برابر
pānu: همه، تمام، جُملِگی - کس، فرد، شخص، آدم
šūnu: ضمیر جمع
.
19. bēlu - šūnu ša ina tukulti - šu ūballitu mittūtān
ina butāqi ū pakiē igmilū kullatān tabīš
iktārrabū - šu ištammarrū zikrī - šu
۱۹ - ایزدانی که به هنگام پشتیبانی، او ( کوروش بزرگ ) را از مرگ رَهانیدند ( نجات دادند )
در سختی ( دشواری ) و آسیب ها ( گزندها ) با او مهربان ( دلسوز ) شدند
همگی آنان ( خدایان بابِل ) پاکدلانه ( خیرخواهانه ) به پیش او آمدند و نام او ( کوروش بزرگ ) را بزرگ داشتن ( اَرج نهادن )
☆واکاوی واژه ها:
bēlu - šūnu: سَرورانی، خدایانی، ایزدانی
( ( šūnu: ضمیر جمع ) )
ša: که/آنچه، از ( ضمیر موصولی )
ina: در، به هنگام، برایِ
tukulti - šu: اتکای او، پشتگرمی او، پشتیبانی او، دلگرمی او
ūballitu: زنده کردن، جان بخشیدن، نجات دادن، رَهانیدن
mittūtān: مرگ، نیستی، نابودی، از بین رفتنی، ویرانی
ina: در، به هنگام، برایِ
butāqi: درماندگی، بیچارگی، بَدبَختی، بی نوایی - سختی، دشواری
ū: حرف ربط ( وَ )
pakiē: آسیب، صدمه، گزند، زخم، زیان - مصیبت، بلایا، اندوه، پریشانی
igmilū: مهربانی، مهروَرزی، دلسوزی
kullatān: همگی شان، همه آن ها، کُلِ آنان
tabīš: پاکدلانه، نیکوکارانه، خیرخواهانه، به نیکی و بهروزی، خوش ذات گونه ( سرشتانه )
iktārrabū - šu: به او نزدیک شدند، به پیش او آمدند
ištammarrū: بزرگ داشتن، ارجمندی، ستودن، توجه، نگرورزی
zikrī - šu: نام او، یاد او، ذِکر او

منشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماش
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Belshazzar• https://en.wikipedia.org/wiki/Nabonidus• https://en-wikipedia-org.translate.goog/wiki/Marduk?_x_tr_sl=en&_x_tr_tl=fa&_x_tr_hl=fa&_x_tr_pto=tc• https://de.wikipedia.org/wiki/Esaĝila• https://fr.wikipedia.org/wiki/Uruk#• https://fa.wikipedia.org/wiki/نینوا
بخش2:
"هُرمُزد رَسام" در سال ۱۸۷۹ میلادی ( ۱۲۵۷ خورشیدی ) ، استوانه کوروش بزرگ را در زیگورات ایسَگیل در "اوروک، نینوا کنونی" پیدا کرد، این استوانه بُشکه ای گونه ( شکل ) ؛ نخست، اُسپور ( کامل ) بود ولی در هنگام فرستادن به موزه بریتانیا تکه تکه شد و برخی از این تکه ها در بازار آزاد فروخته شدند که آخرین تکه پیدا شده در دانشگاه یِیل ( بند ۳۷تا۴۵ ) بود که بِرگِر فهمید نیمه گمشده استوانه کوروش بزرگ هست و به آن افزود!
...
[مشاهده متن کامل]

.
کوروش بزرگ، پادشاهی نیرومند بود که پس از گشودن بابِل بدون خشونت و با همراهی مردمی که از دست پادشاه پیشین ( نَبونئید ) خسته و درمانده شده بودند؛ "برگزیده مَردوک یا نجات دهنده بابِل" شناخته می شود و آیین ( سنت ) بابِلی نو، پادشاهان آشوری را انجام می دهد
چند ماه پس از پادشاهی او در بابِل باستان، کاهنانِ مَردوک برای سپاسگزاری از کوروش بزرگ و به همراه او، استوانه ای به همانند پادشاه آشورپانیبال و قانون حَمورابی ساختند با این هَمِستاری ( تفاوت ) که او یک پارسی ( ایرانی ) دادگر ( عادِل ) بود و از خردمندی برای سپاسگزاری از خدایان بابِل و نرم خویی ( ساویز! ) در برابر مردمان بابِل و درماندگان ( اسیران یهودی ) برخوردار بود و به دست "مردم بابِل" برگزیده شده بود
( نَبونَئید، به دست بزرگان بابِل برگزیده شده بود و دین و آیین خود را بر مردم بابِل وادار یا تحمیل کرده بود! )
.
کوروش بزرگ آنچنان سرآمد بود که پادشاه پیشین یا نَبونَئید دیوانه می شود و در توهم و خیالِ خود؛ کوروش بزرگ، پادشاه بزرگ و نیرومند را شکست می دهد!
کوروش بزرگ هتا ( حتی ) پس از پیروزی بر نَبونَئید، او و خاندانش را نمی کشد و او را فرماندار بخشی از کارمانیا یا کرمان امروزی می کند و رُخصت می دهد که در آنجا زندگی کند
استوانه کوروش بزرگ واپَسین ( آخرین ) بازمانده از استوانه نوبابِلی هست و پس از آن در آنتیوخوس اول ( سِلوکیان ) نمود پیدا می کند که افزون بر پسرش، همسرش هم ستایش می کند!
( ( گرچه پایان بند ۳۵ خوانا نیست و شاید کوروش بزرگ از تک بانوی دربار خویش، "کاساندان" سخن گفته باشد!
همچینن برپایه "رویدادنامه نَبونَئید" که به دست کاهنانِ مَردوک یا یک ایرانی نوشته شده است، کوروش بزرگ یکسال پس از گشودن ( فتح ) بابِل، همسرش ( کاساندان ) را از دست می دهد؛ سپس شِش روز سوگواری در همه فرامانروایی های ( امپراتوری های ) هخامنش برگزار می گردد! ) )
.
در کتاب مقدس عِبری، کتاب دوم تَواریخ و کتاب عهد عتیق، داستان های آن با استوانه کوروش بزرگ برابری می کند و همچنین در کتاب اَشَعیا برای یهودیانی که از بند آزاد شده بودند و دیگر بیگاری نمی کشیدند او به مانند "مَسیحا " نمود پیدا می کند!
در عهد عتیق آمده است:
کوروش بزرگ پس از گرفتن کشور و شهر بابِل، فرمان آزادی یهودیانی را داد یا صادر کرد که نزدیک به هفتاد سال و از زمان نَبوکَدنَصر ( بُخت النَصر ) که اورشلیم را با خاک یکسان کرده بود و یهودیان را در کَلده ( شهری در بابل باستان ) به بردگی ( اسیری ) گرفته شده بودند
کوروش بزرگ آوندهای زرّین و سیمین آنان را که پادشاه بابِل ( نَبونَئید ) از آن ها دستبرد زده بود یا به غنیمت گرفته بود، به آنان بازگرداند و به دستور کوروش بزرگ، نیایشگاهی بزرگ ( معبد دوم اورشلیم ) در سرزمین یَهودای باستان ( امروزه اورشَلیم ) برای آنان ساخت!
.
همچنین، در شاهنامه فردوسی خردمند؛ به اورشلیم:
"کَنگِ دِژهوخت" می گویند که ساخته "سیاوش" شاهنامه است و کوتاه شده آن کَنگ دِژ است و به آن "کَنگِ ( جایگاه ) دِژهوخت ( قلعه گفتارنیک ) می گفتند
به عربی: بیت المقدس ( خانه پاک یا وَرجاوَند )
به عِبری: هامیقداش هاریشون ( سَرای پاک )
که به دست ضحاک، آخال ( اِشغال ) و افتاده بود !
بخش9 ضحاک - شاهنامه فردوسی خردمند:
به خشکی رسیدند سر کینه جوی
به بیت المقدس نهادند روی
که بر پَهلوانی زبان راندند
همی کَنگِ دِژهوختَش خواندند
به تازی کنون خانه پاک دان
برآورده ایوان ضحاک دان
( ( در اوستا بند54 آبان یشت، به آن "جایگاه بلندپایه ( والای ) وَرجاوَند" می گویند:
kanghaya berezantaya ashavanaya ) )
.
( ( گوشزد: برای آگاهی بیشتر؛ شایسته است، نگاهی به بُن مایه های گفته شده بیَندازید! ) )

منشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماش
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Ashurbanipal• https://en.wikipedia.org/wiki/Rassam_cylinder• https://en-wikipedia-org.translate.goog/wiki/Code_of_Hammurabi?_x_tr_sl=en&_x_tr_tl=fa&_x_tr_hl=fa&_x_tr_pto=tc• https://en.wikipedia.org/wiki/Cyrus_Cylinder• https://fa.wikipedia.org/wiki/استوانه_کوروش• https://de.wikipedia.org/wiki/Esaĝila• https://fr.wikipedia.org/wiki/Uruk• https://fr.wikipedia.org/wiki/Nabuchodonosor_II• https://en-wikipedia-org.translate.goog/wiki/Cylinders_of_Nabonidus?_x_tr_sl=en&_x_tr_tl=fa&_x_tr_hl=fa&_x_tr_pto=tc• https://en.wikipedia.org/wiki/Nabonidus• https://en.wikipedia.org/wiki/Harran_Stela• https://en.wikipedia.org/wiki/Antiochus_cylinder• https://es.wikipedia.org/wiki/Edicto_de_Ciro• https://fa.wikipedia.org/wiki/اسارت_بابلی• https://fa.wikipedia.org/wiki/کوروش_بزرگ_در_عهد_عتیق• https://fa.wikipedia.org/wiki/مسیحا• https://fa.wikipedia.org/wiki/معبد_دوم_اورشلیم • https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/zahak/sh9• https://fa.wikipedia.org/wiki/گنگ_دژ
خواهشمندم خودتان سنجش کنید با کارهای پیش از بنده تا بفهمید و شگفت زده شوید که چَنداز ( چه اندازه ) برای ترجمه استوانه ( منشور ) کوروش بزرگ، خونِ دل خورده ام ( ریاضت کشیده ام ) ولی می ارزید برای پی بردن به والایی و دادگری کوروش بزرگ!
...
[مشاهده متن کامل]

( ( سید علی صالحی در نسک ( کتاب ) "منم کوروش شهریار روشنایی ها" منشور کوروش یا پارسوماش را به زبان شعر درآورده است! ) )
.
بخش1:
نخست معنای "کوروش" را یاد بگیریم:
کور: واژه فارسی باستان خور ( خورشید ) و همچنین به معنای "کوه" در زبان اَکَدی ( kur )
اوش: امروزه شده وَش، پسوند همانندی و شباهت
معنی: خورشیدوار، روشن و آفتاب گون، نورانی مانند، درخشنده، تابناک -
مردانه، مرد دل، جوانمرد، رادمرد، خاکی، باباشمل، کریم، بخشنده، دست و دل باز! -
دلیرمرد، رزمجو، جنگجو، جنگاوَر، شجاع، دلیر، دلاور، پهلوان، یَل، گُرد، سالار، قهرمان، تِویشی ( توش! - در اوستا به معنی: نیرومند ) ، نیرمان!
.
نام او کوروش بوده است و سپس در کوروش نامه ( Cyropaedia ) گِزِنفون، آن را آگراداتِس ( ایرانی: آتَرداته، آذرداد ) می خواند:
آگرا: آتَر، آتَش، آذَر، اَخگَر - در زبان کُردی: آگِر
داتِس ( داتیس ) : داته، داده، آفریده، دادار! - درستی و راستی، اَشا!
( ( آتش نمودِ یا نشانِ اهورامزدا هست و همچنین در یسنا، هات یا بخش۱۶ آتش را تشبیه به پسر اهورامزدا می کند! ) )
معنی: زاده آتش، پسر خورشید، راستی بخش، درستکار -
بزرگ زاده، سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره چشمگیر و تماشایی -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد ( اوستا: اَشَستو، ašastu ) ، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن ) ، وَرجاوَند!
والا، گرانمایه، ارزنده، شکوهمند، با شوکت، فَرِّ ایزدی، کاریزما دار!
.
ده پادشاه ایران که فرنام ( لقب ) "بزرگ و فرمند" دارند:
۱. کوروش دوم ( کوروش بزرگ ) >>> 𐎤𐎢𐎽𐎢𐏁
۲. کمبوجیه دوم ( کمبوجیه بزرگ )
۳. داریوش یکم ( داریوش بزرگ )
۴. خشایارشا بزرگ
۵. مهرداد یکم ( اشک پنجم )
۶. مهرداد دوم ( اشک هشتم )
۷. خسرو یکم ( انوشیروان دادگر )
۸. شاپور دوم ( ذوالأکتاف )
۹. نادرشاه بزرگ
۱۰. شاه عباس یکم
( ( اردشیرپاپکان پدر شاپور یکم و خسرو پرویز در برخی بُن مایه ها لقب بزرگ را گرفته اند و بیشتر لقب شاهنشاه را داشته اند ) )
.
هرچند بسیاری از استادان ایرانی، استوانه کوروش بزرگ را ترگُمه ( ترجمه ) کرده اند ولی شوربختانه به نوشته اَکَدی آن نگاهی نینداخته اند و از خودشان معنا کرده اند!
"گرچه، همیشه بر سر ترگُمه ( ترجمه ) آن ناسازگاری هایی در میان پژوهشگران بوجود می آید!"
به مانندِ استاد شاهرخ رَزمجو، ترگُمه ای ( ترجمه ای ) را چاپ کرده که برگرفته از ترجمه انگلیسی فینکِل هست و به نوشته اَکَدی آن رویگردانی ( بی توجهی ) کرده است و فینکِل برخی چیزها را برای بهتر کردن متن از خودش افزوده است!
ولی متن بنده برگرفته از خودِ زبان اَکَدی کوروش بزرگ هست و به بُنیان ( اصل ) نوشته ( متن ) وفادار هستم
زیبایی، اگرچه برایم مهم است ولی تبارِ ( اصالت ) متن برایم ارزشمندتر هست!
هر چند، خود نوشته اَکَدی ( خط میخی بابِل ) استوانه کوروش بزرگ، پُر از زبانزد و آرایه های شگفت آور و خَفَن است و نیازی به افزودن واژه واهی و هَپَروتی ( خیالی ) نیست!
.
فهرست تَرگُمه گران ( مترجمان ) و پژوهشگران استوانه کوروش بزرگ ( منشور کوروش بزرگ ) :
1. Henry Creswicke Rawlinson ( ۱۸۷۹ - ۱۲۵۸ )
( هِنری کرِزویک راولینسون )
نخستین کسی که متن استوانه را از دبیره ( خط ) میخی بابِلی خواند و پایه گذار نخستین درک نوین از متن شد.
ترجمهٔ اولیه را در Journal of the Royal Asiatic Society ( مجله انجمن سلطنتی آسیایی ) منتشر کرد.
( ( گوشزد: تا پیش از کاوِش هُرمُزد رَسام و ترجمه راولینسون، نام کوروش بزرگ و دیگر پادشاهان هخامنشی ناشناخته بودند و در داستان های پهلوی هم به فَرنود ( دلیل ) هجومِ تازیان ( عرب ها ) به ایران، از بین رفته بود!
برای همین هم در کارهای شاعران بزرگ به مانند فردوسی، سعدی، حافظ، مولوی و. . . دیده نمی شود
هرچند فردوسی خردمند نام او را نمی دانست ولی داستانی به همانند کوروش بزرگ سروده است:
"فریدون" شاهنامه که ضحاک را در کَنگِ دِژهوخت شکست می دهد بسیار به "کوروش بزرگ" که نبونَئید را در بابِل باستان شکست می دهد، همانند است! ) )
.
2. Theophilus Goldridge Pinches ( ۱۸۸۲, ۱۸۹۳ - ۱۲۶۱، ۱۲۷۲ )
( تئوفیلوس گُلدریج پینچِز، t. g. p )
آشورشناس و نخستین نسخهٔ برداری از استوانه کوروش بزرگ را انجام داد و بازخوانیِ اُسپورتری ( کامل تری ) از متن را در Transactions of the Society of Biblical Archaeology ( گزارش گفتگوهای انجمن باستان شناسی کتاب مقدس ) را منتشر کرد.
در خوانش واژه های دینی و دانش واژگان معبدی، باریک بینی بسیاری انجام داد.
.
3. Ernest Alfred Thompson Wallis Budge ( ۱۸۸۴ - ۱۲۶۳ )
( اِرنِست آلفِرِد تامپسون والیس باج )
زبان شناس و کارمند بخش آشور موزه بریتانیا که نسخه ای اَکَدی دیگر از استوانه کوروش بزرگ تهیه کرد
.
4. Franz Heinrich Weibbach ( ۱۹۱۱ - ۱۲۹۰ )
( فرانتس هاینریش وایسباخ )
در کتاب Die Keilinschriften der Achameniden ( کتیبه های میخی هخامنشیان ) به حرف نویسی و ترجمه منشور کوروش از روی پژوهش های پیشین پرداخته است
( ( آدولف لئو اوپنهایم و ویلهلم آیلرس در همین سال ها به واکاوی استوانه کوروش بزرگ پرداخته اند! ) )
.
5. S. Langdon ( ۱۹۱۲ - ۱۲۹۱ )
( اِس. لِنگدُن )
در Babylonian Liturgies ( آیین عِشای ربانی بابِلی یا سرود زیگوراتِ کِش ) و سپس درThe Babylonian Chronicle ( کارنامه های بابِلی ) متن را بازخوانی کرد. یکی از نخستین ویراستاری در سنجش با Rawlinson ( راولیسون ) را انجام داد
.
6. Robert William Rogers ( ۱۹۱۲, ۱۹۱۵ - ۱۲۹۱، ۱۲۹۴ )
( رابِرت ویلیام راجِرز )
نسخه ای سرشناس و همگانی از ترجمه در Cuneiform Parallels to the Old Testament ( دبیره ها یا خط های میخی به مانند عهد عتیق ) را منتشر کرد
ترگُمه ( ترجمه ) او از انگشت شمارترین نسخه هایی است که در مالکیت عمومی ( public domain ) قرار دارد
بسیاری از ترجمه های فارسی نخستین، از متن او برگرفته شده اند!
.
7. A. T. Clay ( ۱۹۲۰ - ۱۲۹۹ )
( اِی. تی. کِلِی )
ترگُمه ای ( ترجمه ای ) در Yale Oriental Series ( نسخه شرقی یِلی ) رو کرد ( ارائه داد ) ، با نگرش بر سبک ادبی و واژگان آرامی - بابلی
.
8. James B. Pritchard ( ۱۹۵۰ - ۱۳۲۹ )
( جِیمز بی. پریچارد )
کتاب "Ancient Near Eastern Texts Relating to the Old Testament" ( متون باستانی خاور نزدیک مربوط به عهد عتیق ) را منتشر کرد
ترجمهٔ متن منشور در این کتاب، به دست ای. ال. اوپنهایم ( E. A. Speiser و/یا E. A. Oppenheim ) انجام شده است.
ترجمه انگلیسی و متنی دانشگاهی و رسمی، با تکیه بر کاربردهای منشور در دانش های عهد عتیق و تاریخ خاور نزدیک باستان
این ترجمه معمولاً منبعی کلاسیک و مرجع برای پژوهشگران مطالعات کتاب مقدس و تاریخ بین النهرین به شمار می رود
.
9. عَبدُالمَجید اَرفَعی ( ۱۹۷۱ - ۱۳۵۰ )
عَبدُالمَجید اَرفَعی، نخستین تَرگُمه گر ( مترجم ) ایرانی بود که از دانش زبان های باستانی برخوردار بود و در کتاب "فرمان کوروش بزرگ"، خودش یک راست ( مستقیما ) نوشته اَکَدی را به فارسی برگرداند زیرا دبیره اَکَدی را به خوبی می شناخت و توانست نقش بِسِزایی در ترجمه آن ایفا بکند
( ( گوشزد: حسن پیرنیا، بهمن سَرکاراتی و دیگر پژوهشگران ایرانی ( مانند: مهرداد بهار ) نیز ترجمه های واکاوانه ( تحلیلی ) پیشنهاد کرده اند ) )
.
10. Paul - Richard Berger ( ۱۹۷۵ - ۱۳۵۴ )
( پائول - ریچارد بِرگِر )
ارزشمندترین و دانشگاهی ترین ویراستاری متن را انجام داد: “Die Kyros - Inschrift ( Babylon ) 85873 = BM 90920 ) ”, UAVA 10 )
نوشته اَکَدی را خط به خط ویراستاری و بازسازی کرد و بِرگِر نسخه گمشده را پیدا کرد و نُه بند پایانی ( ۳۷تا۴۵ ) استوانه کوروش بزرگ را برپایه بخشی از سنگ نوشته کوچک و آسیب دیده درکتابخانهٔ یادبودی استرلینگ در دانشگاه یِیل آمریکا بود را گرفت و اُسپور ( کامل ) کرد و به جایش به دانشگاه یِیل اسطوره آفرینش بابِلی ( اِنوما اِلیش ) را واگذار کرد!
بُن مایه سرشناس، برای بیشترِ ترجمه های دانشگاهی امروزه است!
.
11. Irving Leonard Finkel ( ۱۹۸۰, ۲۰۱۳ - ۱۳۵۹، ۱۳۹۲ )
( ایروینگ لِئونارد فینکِل )
ویلفِرِد جُرج لَمبِرت که استاد فینکِل بود و پس از بازنشستگی در موزه بریتانیا در کنار فینکِل به کار می پرداخت، توانست در سال ۱۹۸۰بخش هایی از مهره های اَکَدی را با متن استوانه کوروش بزرگ که فینکِل ترجمه کرده بود همخوانی دهد و پایه گذار ترجمه فینکِل شد!
فینکِل در کتابی با عنوان: The Cyrus Cylinder : The King of Persia’s Proclamation from Ancient Babylon ( استوانه کوروش: اعلامیه پادشاه ایران از بابل باستان ) که در چاپخانه I. B.  Tauris ( لندن، ۲۰۱۳ ) چاپ شده است
فینکِل با نگاه به ترجمه راجِرز و مهره های کاوِش شده استادش ( لَمبِرت ) از استوانه کوروش بزرگ، توانست ترجمه "انگلیسی" بهتر و روان تری در سنجش با پژوهشگران پیشین انجام داد!
( ( گوشزد: کاوِش: کندنِ زمین، پیدا کردن چیزی، حَفاری!
کاوُش: جستجو، واکاوی ) )
همچنین در همین هنگام ( ۲۰۱۳ ) ، یوشو گونگ ( آشورشناس چینی ) ، "استخوان های اسب نر که به استخوان های پیشگو" زبانزد هستند در شیائوتون چین کاوش کرد
فینکِل پس از آن، از یوشو گونگ درخواست کرد که عکس بهتری با موم سیاه بر روی برگه سفید بگیرد؛ سپس فینکِل، فهمید که بخشی از متن استوانه کوروش بزرگ در یکی از آن ها حک شده است و وابسته به بازرگانان ایرانی است
پس از آن، فینکِل فهمید که فرمان کوروش بزرگ ویژه بابِل نبوده است و در همه سرزمین های فرمانروایی او به گونه ی گوناگون رواج داشته است!
.
12. Amelie Kuhrt ( ۱۹۸۳, ۱۹۹۵ - ۱۳۶۲، ۱۳۷۴ )
( آمِلی کورت )
تَرگُمه ای ( ترجمه ای ) موشکافانه در The Persian Empire: A Corpus of Sources from the Achaemenid Period ( امپراتوری پارس: گردآوری از بُن مایه هایی از دوره هخامنشیان )
ترجمهٔ انگلیسی معیارِ دانشگاهی امروز برپایه نسخهٔ Berger، پرکاربردترین ترجمهٔ دانشگاهی و علمی در پژوهش های امروزه است!
.
13. Hanspeter Schaudig ( ۲۰۰۱ - ۱۳۸۰ )
( هانسپیتِر شائودیگ )
در اثر بزرگ خود: Die Inschriften Nabonids von Babylon und Kyros’ des Groben ( سنگ نوشته های نبونیدوس بابِل و کوروش کبیر ) بازخوانی کامل متن با واکاوی دستوری و دینی
به روزترین نسخهٔ آوانویسی و نقد واژگانی است!
.
14. Pierre Briant ( ۲۰۰۲, ۲۰۱۷ - ۱۳۸۱، ۱۳۹۶ )
( پییِر بریانت )
در کتاب: From Cyrus to Alexander ( از کوروش تا اسکندر ) ترجمه و واکاوی تاریخی نشان داد
دیدگاه تاریخی و امپراتوری هخامنشی را با ترجمهٔ متن پیوند داد!
.
15. Maria Brosius ( ۲۰۰۰, ۲۰۲۰ - ۱۳۷۹، ۱۳۹۹ )
( ماریا بروسوس )
ترجمه در The Persian Empire from Cyrus II to Artaxerxes I ( امپراتوری ایران از کوروش بزرگ یا کوروش دوم تا اردشیر یکم )
رویکرد میان رشته ای: ترکیب زبان شناسی، تاریخی و فرهنگی
.
16. Piotr Michalowski ( ۲۰۰۶ - ۱۳۸۵ )
( پیوتر میخالوفسکی )
در جُستار:The Ancient Near East Cyrus Cylinder ( منابع باستانی خاور نزدیک در ترجمه استوانه کوروش ) را منتشر کرد و سپس Mark Chavalas ( مارک چاوالاس ) آن را ویرایش کرد
ترجمه او نسبت به دیگران، دقت بالا در بازگردانی متن اصلی بابِلی و توجه به زمینه تاریخی و فرهنگی میان رودان ( بین النهرین ) بود
.
17. شاهرخ رَزمجو ( ۲۰۱۰ - ۱۳۸۹ )
در کتاب "استوانه کوروش بزرگ: تاریخچه و ترجمه کامل متن"
شاهرخ رزمجو با نگرش بر بخش ( قطعه ) پیدا شده از بِرگِر و همچنین ترجمه ی انگلیسی از فینکِل، ترجمه "فارسی" بهتر و روان تری از منشور کوروش بزرگ در سنجش با پژوهشگران پیشین انجام داد
.
18. رضا مُرادی غیاث آبادی ( ۲۰۱۲ - ۱۳۹۱ )
در نَسک ( کتاب ) "منشور کوروش هخامنشی" پژوهش های پیشین را یخورده با بدبینی گردآوری و دسته بندی کرده است و گرچه به گونه دست و پا شکسته ( ناقص ) متن اَکَدی را آورده است ولی همان ترجمه فارسی فینکِل را در کتابش منتشر کرد با روشنگری درباره استوانه های پیشین نوبابِلی و به نکات مهم دیگر هم پرداخته است
.
19. حسین بادامچی ( ۲۰۱۳ - ۱۳۹۲ )
در نَسک ( کتاب ) فرمان کوروش بزرگ؛ در آغاز، متن استوانه را از اصل اکدی فینکِل به طور کامل ترجمه کرد و سپس بر پایه منابع خط میخی، روایت های عبری عهد عتیق و منابع یونانی درباره سیاست دینی کوروش بزرگ به پژوهش پرداخته است
.
20. غلام محمد طاهری مبارکه ( ۲۰۱۵ - ۱۳۹۴ )
در کتاب "منشور کوروش: نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر" که برگرفته از بازخوانی فینکِل بوده است استوانه کوروش بزرگ را به فارسی ترجمه کرده است
.
21. سه تن: مجتبی جعفری زوج، امیرحسین حکمت نیا و زهره صاحبی ( ۲۰۱۸ - ۱۳۹۷ )
در کتاب "منشور کوروش: نخستین فرمان جهانی آزادی ملل"، استوانه کوروش را برپایه بازخوانی فینکِل به چهار زبان روز دنیا انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی ترجمه کردند
.
22. حیدر شجاعی ( ۲۰۱۹ - ۱۳۹۸ )
در کتاب "چهار متن کهن: حمورابی، بیستون، استوانه کوروش و حماسه گیلگَمِش"
ترجمه فارسی متن ها را انجام داده و با یکدیگر سنجش کرده است
.
23. بهمن انصاری ( ۲۰۲۱ - ۱۴۰۰ )
در کتاب "کتیبه های کوروش" ترجمه فارسی دیگری از فینکِل از استوانه کوروش بزرگ و دیگر کتیبه های کوروش بزرگ انجام داد و همچنین با ترجمه فارسی کتیبه نَبونَئید سنجش کرده است و به گونه ای گردآوری پژوهش های پیشین هست ولی از نگرش ایشان
.
24. مجتبی عیوض صحرا ( ۲۰۲۵ - ۱۴۰۴ ) :
بیشتر پژوهشگران و نَسک های ( کتاب های ) پیشین که در زمینه استوانه کوروش ( منشور کوروش ) کار کرده بودند را واکاوی کردم و از نسخه های کمیاب موزه ها و دبیره میخی اَکَدی استوانه کوروش بزرگ که رَوادید ( اجازه ) دسترسی دشواری داشتند بهره بردم!
( ( امیدوارم موزه بریتانیا، برای حقِ نشر بدون اجازه زبان اَکَدی استوانه کوروش بزرگ، ازَم ( adam، من! ) شکایت نکند!
گرچه بنده، واژه های اَکَدی رو جوری ( انقدر ) چَنیم یا مرتب نوشتم که خواندن اون، برای همه آسون بشه! ) )
.
همچنین توانستم تَرگُمه ها ( ترجمه ها ) را با یکدیگر سنجش کنم و بهترین آن ها را برگزینم تا یک برگردان روان و اُسپور ( کامل ) را از استوانه کوروش بزرگ به همگان نشان دهم و واژه های استوانه کوروش بزرگ را واکاوی کردم، هم به زبان اَکَدی و هم فارسی نشان دادم تا پژوهشگران بتوانند آن را با نسخه های پیشین آن بِسَنجَند!
نیازی به گفتن نیست یا بدیهی است که پس از بنده، ترجمه بسیاری از استوانه ( فرمان شاهی یا منشور ) کوروش بزرگ پدید می آید ( مُعَما چون حل گشت، آسان شود )
مگر اینکه بخش ( قطعه ) جدیدی از استوانه کوروش بزرگ دوباره پیدا شود!
( ( گوشزد: گرچه این دیدگاه الانم هست و درآینده، شاید یک بازنگری و ویرایش بنیادین دیگر، بر روی استوانه کوروش بزرگ انجام بدهم! ) )

منشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماشمنشور پارسوماش
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/هنری_راولینسون• https://en.wikipedia.org/wiki/Royal_Asiatic_Society_of_Great_Britain_and_Ireland• https://en.wikipedia.org/wiki/Kesh_temple_hymn• https://en.wikipedia.org/wiki/Babylonian_Chronicles• https://en.wikipedia.org/wiki/Irving_Finkel• https://en.wikipedia.org/wiki/Neo-Babylonian_Empire• https://fa.wikipedia.org/wiki/انوما_الیش• https://persianshid.blogfa.com/post/97