منسوخ گردانیدن ؛ منسوخ کردن : کرم حاتم و معن زایده و آل برمک را یک ساعته بذل او منسوخ گردانید. ( لباب الالباب چ نفیسی ص 100 ) .
باشد که آن شاه حرون زآن لطف از حدها برون
منسوخ گرداند کنون آن رسم استغفار را.
مولوی.
رجوع به ترکیب منسوخ کردن شود.
باشد که آن شاه حرون زآن لطف از حدها برون
منسوخ گرداند کنون آن رسم استغفار را.
مولوی.
رجوع به ترکیب منسوخ کردن شود.