منسوبه

لغت نامه دهخدا

منسوبه. [ م َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) بر وزن و معنی منصوبه است که درست و خوب نشستن نقش و کار و مهمات باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). انتظام و ترتیب و نظم و وضع خوش و تدبیر نیک و طرز و طور پسندیده و خجسته. ( ناظم الاطباء ). || بازی شطرنج. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بازی هفتم نرد را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). مصحف منصوبه. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به منصوبه شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث منسوب جمع : منسوبات

پیشنهاد کاربران

منسوبه. [ م َ ب َ / ب ِ ] ( از ع ، اِ ) بر وزن و معنی منصوبه است که درست و خوب نشستن نقش و کار و مهمات باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) . انتظام و ترتیب و نظم و وضع خوش و تدبیر نیک و طرز و طور پسندیده و خجسته. ( ناظم الاطباء ) . || بازی شطرنج. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . || بازی هفتم نرد را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) . مصحف منصوبه. ( حاشیه برهان چ معین ) . رجوع به منصوبه شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا