منسوب گردیدن

پیشنهاد کاربران

منسوب گردیدن ( گشتن ) ؛ منسوب شدن : اگر خردمندی به قلعه ای پناه گیرد وثقت افزاید. . . البته به عیبی منسوب نگردد. ( کلیله ودمنه ) . شیر در ایثار او افراط کرده و به زلت سست رایی منسوب گشته. ( کلیله و دمنه
...
[مشاهده متن کامل]
) . اگر آن را خلافی روا دارم به تناقض قول. . . منسوب گردم. ( کلیله و دمنه ) . آنکه به دروغ گویی منسوب گشت اگر راست گوید از او باور ندارند. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 36 ) . به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد. ( گلستان سعدی ) . از حد عبودیت و اظهار نظر فقر و مسکنت متجاوز نگردد تا به طغیان منسوب نگردد. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 209 ) .