نسبت دادن. [ ن ِ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) منسوب کردن. ( یادداشت مؤلف ) . بستن به. اسناد :
کدو بود چاهی تهی از فروغ
به او نسبت نور دادن دروغ.
ملاطغرا.
در میکده بی پاوسریهاست ، سروپا
نسبت به خود آنکس که دهد نقص تمام است.
واله ( از آنندراج ) .
کدو بود چاهی تهی از فروغ
به او نسبت نور دادن دروغ.
ملاطغرا.
در میکده بی پاوسریهاست ، سروپا
نسبت به خود آنکس که دهد نقص تمام است.
واله ( از آنندراج ) .
بربستن، پیوند دادن
منسوب کردن : منتسب نمودن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 225 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 225 ) .
گماشتن
نسبت داده شده