منسوب شدن

پیشنهاد کاربران

منسوب شدن ؛ نسبت داده شدن. بازبسته شدن. مرتبط گردیدن : منزلتی نو نمی جویم. . . که به حرص و گرم شکمی منسوب شوم. ( کلیله و دمنه ) .
وقتی که تو زین اسب بربندی
منسوب شود فلک به کسلانی.
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 329 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

به تهمتی منسوب شوم و به وصمت خیانتی موصوف گردم. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 93 ) . مرد مقل حال. . . اگر حلیم بود به بددلی منسوب شود. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 181 ) . اگر به خرابات رود از برای نماز کردن ، منسوب شود به خمر خوردن. ( گلستان سعدی ) .

منسوب شدن : نسبت داده شدن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 175 ) .