منسه

لغت نامه دهخدا

( منسة ) منسة. [ م ِن َس ْ س َ ] ( ع اِ ) چوبدستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).عصا و چوبدستی. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

منسة. [ م َ ن َ س َ ] ( ع ص ) کهن سال از هرچیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

کهن سال از هر چیزی .

پیشنهاد کاربران

در زبان عبری مِناشه تلفظ میشود
معنی اسم منثه یعنی فراموش آور یعنی با آمدنت دنیام بی غصه و غم شده
فراموش کننده ی غم و قصه
فراموش شدن غم د و غصه و نام دختر یوسف و اسنات میباشد.
به معنای فراموش شدن غم و غصه ها ونام دختر یوسف و اسنات میباشد.
چودس ( لکی ) ، معنی فارسی آن عصای دست و تکیه گاه
فراموشی آور ( مشکلات )
فراموشی آور. . . به گفته یوزارسیف تو آمدی و من همه غم ها و غصه ها را فراموش کردم
منسه یعنی فراموش کننده غم و غصه
فراموشی آور
بی گناه
یعنی مقدس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس