منسف
لغت نامه دهخدا
منسف. [ م َ س ِ / م ِ س َ ] ( ع اِ ) دهن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، مناسف. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
منسف ( عربی: منسف ) غذای سنتی منطقه شام و غذای ملی اردن است.
این غذا با پختن گوشت گوسفند در مایع لبن جمید تهیه شده و با برنج یا بلغور و نان سرو می شود. این غذا در عروسیها ختمها و در رستورانهای اردنی عرضه میشود.
لبن جمید ( جامد ) یا أقط همان کشک است که از جوشاندن و غلیظ کردن دوغ ( لبن ) بدست میاید. مشهور ترین آن جمید کرکی و خلیلی است که در شهر کرک اردن ویا در الخلیل فلسطین تهیه می گردد و به عنوان مهمترین جزء در غذای منسف به کار میرود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین غذا با پختن گوشت گوسفند در مایع لبن جمید تهیه شده و با برنج یا بلغور و نان سرو می شود. این غذا در عروسیها ختمها و در رستورانهای اردنی عرضه میشود.
لبن جمید ( جامد ) یا أقط همان کشک است که از جوشاندن و غلیظ کردن دوغ ( لبن ) بدست میاید. مشهور ترین آن جمید کرکی و خلیلی است که در شهر کرک اردن ویا در الخلیل فلسطین تهیه می گردد و به عنوان مهمترین جزء در غذای منسف به کار میرود.

wiki: منسف
پیشنهاد کاربران
منسف. [ م ِ س َ ] ( ع اِ ) سکو که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . سکو و اوشین که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. ( ناظم الاطباء ) . || در اساس گوید غربال بزرگ. ( از اقرب الموارد ) .
... [مشاهده متن کامل]
منسف. [ م َ س ِ / م ِ س َ ] ( ع اِ ) دهن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . ج ، مناسف. ( اقرب الموارد ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منسف. [ م َ س ِ / م ِ س َ ] ( ع اِ ) دهن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . ج ، مناسف. ( اقرب الموارد ) .
منبع. لغت نامه دهخدا