جا دادن، منزل دادن، پناه دادن، خانه نشین شدن، منزل گرفتن
منزل گرفتن
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
منزل گرفتن ؛ جای گرفتن و اقامت کردن و توقف کردن و فرود آمدن و نزول کردن و اردو زدن. ( ناظم الاطباء ) :
عشق با سیلاب پنداری ز یک سرچشمه است
جای خود ویران کند هر جا دمی منزل گرفت.
کلیم ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب منزل ساختن شود.
عشق با سیلاب پنداری ز یک سرچشمه است
جای خود ویران کند هر جا دمی منزل گرفت.
کلیم ( از آنندراج ) .
رجوع به ترکیب منزل ساختن شود.
منزل گرفتن ؛ مأوی گزیدن. مسکن کردن.