( منزحة ) منزحة. [ م ِ زَ ح َ ] ( ع اِ ) دلو و مانند آن که بدان آب کشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دول و هر چیز که بدان آب کشند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، منازح. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
دلو و مانند آن که بدان آب کشیند . دول و هر چیز که بدان آب کشند .