منزحف

لغت نامه دهخدا

منزحف. [ م ُ زَ ح ِ ] ( ع ص ) دورشونده از سمت معقولیت. || دورشونده از وزن صحیح. ( غیاث ) ( آنندراج ). شعری که وزن آن تغییریافته و از قواعد عروضی خارج شده باشد :
بیت فرومایه این منزحف
قافیه هرزه آن شایگان.
خاقانی.
گویند بیت مزاحف درست است و بیت منزحف منکسر. ( المعجم چ مدرس رضوی ص 47 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - دور شونده از اصل . ۲ - تغییر یافته از لحاظ وزن عروضی شعری که وزن آن مختل و خارج از قاعده عروضی باشد : [ بیت فرومایه این منزحف قافیه هرزه آن شایگان . ] ( خاقانی . سج . ۳۴۳ )

فرهنگ معین

(مُ زَ حِ ) [ ع . ] (اِفا. ) دور شونده از اصل .

پیشنهاد کاربران

بپرس