منذور

لغت نامه دهخدا

منذور. [ م َ ] ( ع ص ) واجب گردانیده شده. ( آنندراج ). || نذرشده و عهد و پیمان شده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نذر شده عهد و پیمان شده .

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) نذر شده ، عهد و پیمان شده .

پیشنهاد کاربران

بپرس