مندول

لغت نامه دهخدا

مندول. [ م ُ دَ وِ ] ( ع ص ) از جایی به جایی شونده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || برآینده آنچه در شکم باشد. ( آنندراج ). بیرون آمده هرآنچه در شکم باشد. || شکم فروهشته و فراخ شده. || هر چیز آویزان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به اندیال شود.

مندول. [ م َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان علوی کلا است که در بخش مرکزی شهرستان نوشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

از جایی به جایی شونده . یا بر آینده آنچه در شکم باشد .

گویش مازنی

/mandool/ آب جمع شده راکد و عمیق & از توابع علوی کلای چالوس

پیشنهاد کاربران

بپرس