مندرع

لغت نامه دهخدا

مندرع. [ م ُ دَ رِ ] ( ع ص ) پیش درآینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). آنکه پیش می آید ونزدیک می گردد. ( ناظم الاطباء ). || آنکه به شتاب می رود. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || استخوان از جای خود برآینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). استخوان از جای خود برآمده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شکم پر. ( آنندراج ). شکم پرشده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ماه برآینده از ابر. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). ماه از زیر ابر برآمده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به اندراع شود.

فرهنگ فارسی

پیش در آینده . آنکه پیش می آید و نزدیک می گردد .

پیشنهاد کاربران

بپرس