منداص
لغت نامه دهخدا
منداص. [ م ُ ] ( ع ص ) آنکه افزون می کند و پدید می آورد هرچیز بدی را. ( ناظم الاطباء ): انه لمنداص بالشر؛ یعنی او بسیارآرنده ٔبدی است و درآینده در آن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آنکه پنهانی هجوم می آورد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به اندیاص شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید