منحوسه

لغت نامه دهخدا

( منحوسة ) منحوسة. [ م َ س َ ] ( ع ص ) تأنیث منحوس. ( از اقرب الموارد ). رجوع به منحوس شود.
- ایام منحوسة ؛ قدما بعضی از روزهای ماه قمری رانحس می شمردند و ابونصر فراهی آنها را در قطعه زیر جمع کرده است :
هفت روزی نحس باشد در مهی
زآن حذر کن تا نیابی هیچ رنج
سه و پنج و سیزده با شانزده
بیست و یک با بیست و چار و بیست و پنج.
( نصاب الصبیان چ کاویانی ص 58 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث منحوس جمع : منحوسات .

پیشنهاد کاربران

بپرس