منحط
/monhat/
مترادف منحط: انحطاطیافته، پست، غاوی، فرومایه، فاسد، گمراه، منحرف
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم صفت ) انحطاط یابنده پست شونده . ۲ - کم شونده . ۳ - ( صفت ) پست پایین : [ فکر منحط ] .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
منحط
فرسوده، منحط، از کار افتاده، نیروی خود را از دست داده
منحط، روبه انحطاط، روبه فساد رونده
پیشنهاد کاربران
کم ارزش
منحط شدن یعنی فرومایه شدن کم ارزش شدن - سطح ان پایین امدن - پست شدن - کم شدن