منحرف گردیدن

پیشنهاد کاربران

منحرف گردیدن ( گشتن ) ؛ منحرف شدن : به اندک زیادتی که به کار برد زود از سمت اعتدال منحرف گردد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 110 ) . پس بر او واجب بود که معاشرت و مخالطت نوع خود کند بر وجه تعاون والا از قاعده
...
[مشاهده متن کامل]
عدالت منحرف گشته باشد. ( اخلاق ناصری ) . اگر به کلی خواب از نفس منع کنند. مزاج از اعتدال منحرف گردد. ( مصباح الهدایة چ همایی ص 281 ) . و هر گاه که مزاج دل به محبت و میل به دنیا منحرف گردد. . . علم سبب زیادتی مرض هوا گردد. ( مصباح الهدایة ایضاً ص 58 ) .