منجول
لغت نامه دهخدا
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
مِنجول: سُم میش وبز.
نمونه:گوسفند در بریدگی دیوار آغل منجول هایش را در خاک نشانیده بود. ( کلیدر ج ۹ص ۲۴۹۲ ) محمدجعفر نقوی
نمونه:گوسفند در بریدگی دیوار آغل منجول هایش را در خاک نشانیده بود. ( کلیدر ج ۹ص ۲۴۹۲ ) محمدجعفر نقوی