منجم باشی

/monajjembASi/

لغت نامه دهخدا

منجم باشی. [ م ُ ن َج ْ ج ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) رئیس منجمان. ( ناظم الاطباء ). رجوع به منجم و تذکرةالملوک ص 20 شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - رئیس منجمان . ۲ - عنوان احترام آمیز برای منجم

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) رییس منجمان .

دانشنامه آزاد فارسی

مُنَجِّم باشی
از مشاغل دیوانی ایران. این سِمت همواره از مشاغل مهم و درجه اول درباری محسوب می شد. شاه چندین منجم (اخترشناس) داشت که مأمور بودند تا هر روز در دربار حاضر شوند که اگر پادشاه و مقربان او به جهت انجام کاری، رفتن به سفری، پوشیدن رخت تازه و غیره تحقیق نمایند، آماده پاسخ گویی باشند. در زمان قاجاریان منجم باشی یا رئیس اخترشناسان مسئولیت تنظیم تقویم و تعیین ساعات سعد و نحس و نفوذ ستارگان را در اعمال بشری به عهده داشت. هربار که شاه به سفر، شکار و دید و بازدید می رفت با او مشورت می کرد تا ساعت سعد را تعیین نماید. منجم باشی در ساعت نحس با تمام قوا از عزیمت شاه جلوگیری می نمود.

پیشنهاد کاربران

بپرس