منجلی
مترادف منجلی: آشکار، جلوه گر، جلی، عیان
متضاد منجلی: مختفی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
منجلی. [ م ِ ج ِ ] ( ص ) صفت چشمان کج شبیه چشم مغولان است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) روشن شونده . ۲ - ( صفت ) آشکار جلو گر.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
منجلی. [ م ُ ج َ ] ( ع ص ) روشن و آشکارا. ( غیاث ) ( آنندراج ) . هویدا و منکشف. روشن و آشکار. ( از ناظم الاطباء ) : به نص جلی سیجعل اﷲ بعد عسر یسراً آن غمام عماقریب منجلی گردد. ( نفثةالمصدور چ یزدگری ص 73 ) . || آنکه از وطن خود بیرون رود. ( از ناظم الاطباء ) . از وطن خود بیرون رونده. ( غیاث ) ( آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
منجلی. [ م ِ ج ِ ] ( ص ) صفت چشمان کج شبیه چشم مغولان است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ) .
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
منجلی. [ م ِ ج ِ ] ( ص ) صفت چشمان کج شبیه چشم مغولان است. ( فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ) .
منبع. لغت نامه دهخدا