منتور

لغت نامه دهخدا

منتور. [ م ُ ت َ وِ ] ( ع ص ) آنکه جهت ازاله ٔمو نوره می کشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آنکه جهت ازاله مو نوره می کشد .

دانشنامه آزاد فارسی

مِنْتور (Mentor)
مِنْتور
در اودیسۀ هومر، مردی سالخورده، مشاور تلماخوس در غیاب پدرش، اودیسه. آتنا، الهۀ خرد، غالباً به شکل او درمی آمد.

پیشنهاد کاربران

مشاور، راهنما، کسی که تجربیات خود را در جهت پیشرفت در اختیار دیگران میگذارد
مدیر، اموزش دهنده، معلم، راهنما، یاری کننده،
به کسر میم و ضم ت
اسم پهلوی از ریشه مینتَ ( خرد، نور، آگاهی/ پرورنده روح و ذهن / آنچه موجب تسکین و آرامش باشد/ گیاه نعناع )
لذا منتور به معنای رایزن امین، مشاور موثق، دانای بی خطا، استاد و معلم و مربی، فرد دانای آگاهی بخش، کسیکه روح و ذهن و خرد دیگران را سیراب میکند، عقل کل یا آگاه قوم، پیر و مرشد و مراد و راهبر، کسیکه حضورش موجب تسکین و آرامش دیگران باشد، معتمد کاردان، و انسان صاحب رای با اخلاق تفسیر شده کما اینکه این کلمه در زبان انگلیسی نیز ( که به نوعی برگرفته از زبان پهلوی کهن است و ریشه هند و اروپایی دارد ) هنوز با همین معانی استعمال میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

این تعبیر در بسیاری متون قدیمی ( پارسی دری ) به نحو دیگری بچشم میخورد:
مشورت با عقل کردم، گفت: حافظ می بنوش! ساقیا می ده به قول «مستشار مؤتمن»
درین بیت منظور از مستشار موتمن، همان عقل یا به نوعی همان ( عقل کل ) است، که مورد مشورت قرارگرفته، مورد اطمینان است و خطا هم نمیکند.
در حقیقت ( مستشار مؤتمن ) کلمه ایست که پس از نفوذ زبان عربی، جایگزین کلمه پارسی منتور گردیده. اما همچنان همان ویژگیهای معنوی را ( طرف شور بودن، امین بودن و خطا نکردن، تسکین بخش و پرورنده بودن و. . . ) را در خود حفظ کرده است.

بپرس