منتقل کردن


مترادف منتقل کردن: جابه جا کردن، انتقال دادن، نقل مکان دادن، بردن، رساندن، ابلاغ کردن

متضاد منتقل کردن: منتقل شدن

برابر پارسی: ترابردن

مترادف ها

transfer (فعل)
واگذار کردن، انتقال دادن، منتقل کردن

reserve (فعل)
اندوختن، اختصاص دادن، رزرو کردن، کنار گذاشتن، منتقل کردن، از پیش حفظ کردن، پس نهاد کردن، تودار بودن

carry over (فعل)
منتقل کردن، انتقال به صفحه بعد دادن

move about (فعل)
منتقل کردن

redeploy (فعل)
منتقل کردن، نقل و انتقال دادن

فارسی به عربی

نقل

پیشنهاد کاربران

بپرس