منتعل

لغت نامه دهخدا

منتعل. [ م ُ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) نعل پوشنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). کفش پوشیده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پیاده پا رونده در زمین. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). پیاده. ( ناظم الاطباء ). || در زمین درشت تخم کارنده و درآینده در آن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آنکه در زمین درشت تخم می کارد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به انتعال شود.

پیشنهاد کاربران

منتعل: ( مُ تَ عِ ) " کفش پوشیده .
منتعل#حافی القدمین .
منتعل ( کفش پوشیده ) ، حافی القدمین ( پا برهنه )

بپرس