منتظمی. [ م ُ ت َ ظِ ] ( حامص ) منتظم بودن. مرتب و بسامان بودن : چشم بد دور که بس منتظم است آن دولت آری آن دولت را منتظمی معهود است.انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ص 56 ).رجوع به مُنتَظِم شود.