ماندن، ایستادگی کردن، پایدار ماندن، ساکن شدن، ایستادن، منتظر شدن، وفا کردن، تاب اوردن، ساکن بودن
منتظر شدن، انتظار کشیدن، پیشخدمتی کردن، صبر کردن، چشم براه بودن
منتظر شدن، در کمین نشستن، انتظار داشتن، منتظر بودن
منتظر شدن، پلکیدن، شناور و آویزان بودن، در تردید بودن، در حال توقف پر زدن